دانشگاهی

آموزشی، اجتماعی،فرهنگی،هنری،ورزشی

دانشگاهی

آموزشی، اجتماعی،فرهنگی،هنری،ورزشی

جزوه نظریه های فرهنگی- استاد مالجو

جزوه نظریه های فرهنگی- استاد مالجو
تعاریف متفاوت از فرهنگ
الف ) تعریف های وصف گرایانه : تعریف ها در توصیف های وصف گرایانه بر عناصر سازه ای
فرهنگ تکیه میشود.
:( تایلور(ت ت 1871
فرهنگ کلیت درهم تافته ای است شامل دانش،دین،هنر،قانون،اخلاقیات،آداب و رسوم و هر گونه
توانایی و عاداتی که انسان همچون عضوی از جامعه به دست می آورد.
:( ویسلر (ت- ت 1920
تمام فعالیتهای اجتماعی به گسترش ترین معنای آن مانند زبان ، زناشویی، نظام مالکیت ، آداب و
رسوم و غیره
:( مالینوفسکی(ت – ت 1944
فرهنگ به سادگی عبارت است از کلیت یکپارچه ای شامل وسایل و کالاهای مصرفی، ویژگیهای
اساسی گروههای اجتماعی گوناگون، پیشه ها ، باورها و رسم های بشری
ب) تعریف های تاریخی : در این تعاریف ، تکیه بر میراث اجتماعی یا رسم و رسومات است.
:( پارکر(ت- ت 1921
فرهنگ یک گروه مجموع و سازمان میراث های اجتماعی است که نژاد و زندگی تاریخی گروه به
آن معنای اجتماعی بخشیده است.

( مید (ت- ت 1921
فرهنگ به معنای کلیت در هم تنیده ای است از رسوم و سنت هایی که نژاد بشر پرورانده است و
نسل به نسل آموخته میشود.
:( ساترلند(ت- ت 1940
فرهنگ شامل هر آن چیزی است که بتواند از نسلی به نسلی فرا رسانده شود،فرهنگ یک قوم
میراث اجتماعی آن است.
:( پارسونز(ت- ت 1949
فرهنگ عبارت است آن الگوهایی که به رفتار و فرآوردهای عملی بشری مربوط است و میتواند به
ارث برسد یعنی بدون دخالت ژنهای بیولوژیک از نسلی به نسلی آموزش داده میشود.
:( براون (ت- ت 1949
واقعیتی که من به آن نام فرهنگ میدهم ، فرآیندی است که از راه آن در یک گروه یا طبقه
اجتماعی معین زبان ، باورها ، گمان ها ، پسندها ، دانش و انواع عرف ها دست به دست از شخصی به
شخصی و از نسلی به نسلی داده میشود.
ج ) تعریف های هنجاری : در این تعریف ها تکیه بر قاعده یا راه و روش است یا تکیه بر آرمان
ها و ارزش ها
:( توماس ( ت- ت 1937
فرهنگ عبارت است از ارزش های مادی و اجتماعی هر گروه از مردم چه وحشی و چه متمدن ،
نهادها ، رسم ها ، دید ها ، واکنش ها رفتارهای آنها.

د) تعریف های روان شناختی : تاکید بر فرهنگ همچون وسیله ای تنظیم و تطبیق و حل مسائل
و تاکید بر آموختگی و تکیه بر عادت
:( اسمال ( ت- ت 1905
فرهنگ عبارت است تمامی ساز و برگ فنی مکانیکی ، مغزی و اخلاقی که مردم دوره ی خاص بابه
کار گرفتن آنها به هدف های خود میرسند . فرهنگ شامل وسایلی است که آدمیان با آنها هدف
های فردی و اجتماعی خود را پیش میبرند.
موریس( ت – ت ):
هر فرهنگ طرحی است برای زندگانی که گروهی از افراد با یکدیگر در ارتباط هستند، از راه آن
برخی انگیزه ها را از انگیزه های دیگر و برخی از شیوه های ارضاء کردن انگیزه ها را از برخی
دیگر خوش آینده تر می شمارند.
:( ویلسون (ت – ت 1960
فرهنگ شامل الگوها و آورده های رفتار آموخته است یعنی آداب ، زبان ، عادت ها ، خورد و
خوراک ، باورهای دینی ، کاربرد اشیاء ساخته شده ی دستگاه های دانش و ...
چ ) تعریف های ساختاری : در این تعریف ها تکیه بر الگوسازی یا سازمان فرهنگ است.
: ( آگ – برن ( ت- ت 1940
فرهنگ شامل نوع آوریها یا ویژگیهای فرهنگی است که در یک سیستم ، یکپارچه شده اند و
قسمتهای آن کم و بیش با یکدیگر در ارتباط هستند. فرهنگ شامل ویژگیهای مادی و غیر مادی
است که بر گرو بر آوردن نیازهای اساسی بشری سازمان یافته اند و نهاد های اجتماعی ما را که
هسته ی اصلی فرهنگ هستند به ما میدهند.

ح ) تعریف های پیدایش شناختی :
:( برنارد ( ت- ت 1942
فرهنگ به معنای هر چیزی که ساخته ی دست بشر باشند ، چه شیء مادی ، چه رفتار نمادین یا
سازمان اجتماعی میگویند.
:( فورد ( ت- ت 1943
فرهنگ سازمانی از پدیدها ست شامل اشیاء مادی ، کارهای بدنی ، ایده ها و عاطفه ها که عبارت
است از کاربردنمادها.
زی زمر معتقد است :
با همه ی تفاوت نظرها در حوزه ی برسی های فرهنگی ، در سه مورد اتفاق نظر وجود دارد.
*اول آنکه ) فرهنگ نه چیزی عینی و از پیش موجود است و نه ترکیب و ساختی است یکپارچه و
هماهنگ به باورها و فرهنگ محصول فر آورده های ناهمگن عمل انسانی است که در نمادها ، آیین
ها ، ارزش ها و هنجارهاو شیوه های رفتار و مصنوعات فرهنگی تجلی میابد.
*دوم آنکه ) فقط همین تجلیات را میتوان مشاهده و تفسیر کرد نه خود فرهنگ ها را .
سوم آنکه ) در این دوران در رشته های فرهنگ شناسی که مبتنی بر نظریه پردازی نشانه ها و نماد
ها شده است باید بین سه بعد مادی ، ذهنی ، اجتماعی توجه کرد که این سه بعد فرهنگ در ارتباط
متقابل با هم هستند.
-1 بعد مادی : شامل همه ی مصنوعاتی است که فرهنگ را به نمایش میگذارد به بیان دیگر از
طریق آنها میتوان فرهنگ را مشاهده کردمانند هنر ، ادبیات ، نمایش ، فیلم ، رادیو ، اینتر
نت و ...در ضمن میتوان تجلیات فرهنگ را در معماری ، پوشاک و همچنین کالاهای مصرفی
و محصولات فرهنگ روز مره مردمی هم آشکارا دید .

-2 بعد ذهنی : این وجه از فرهنگ شامل اسطوره ها ، ذهنیت از جهان، اعتقادات و باورهای
مذهبی ، ارزش ها و هنجارها ، همچنین شیوه های فکری و احساس جمعی می شود.
-3 بعد اجتماعی : بعد اجتماعی فرهنگ از سویی شامل شیوه های عمل اجتماعی آیین ها و شکل
های ارتباطی میشوند و از سوی دیگر در بر گیرنده ی نهادهای اجتماعی یا به عبارت دیگر
شامل ناقلان فرهنگ میشوند. نظامهای آموزشی ، هنری و علمی و همچنین نظام سیاسی در
چارچوب بعد اجتماعی فرهنگ قرار میگیرد.همچنین جنبش ها را میتوان جزای از بعد
اجتماعی به حساب آورد.
تعریف یونسکو از فرهنگ :
فرهنگ عبارت است از خصوصیات معنوی ، مادی و فرهنگی و عاطفی که یک گروه اجتماعی یا به
یک جامعه هویت می بخشد . این فرهنگ هنرها ، ادبیات ، باورها ، شیوه های همزیستی و حقوق
اساسی بشر را در بر میگیرد.
عناصر اصلی فرهنگ
فرهنگ به لحاظ تحلیل قالبآ به دو جزء مادی و غیر مادی تقسیم می شود.
الف ) فرهنگ غیر مادی : ارزشها ، باورها ، هنجارها و نگرش ها ست.
-1 ارزش فرھنگی: واقعه یا چیزی که مورد اعتنای جامعه قرار گیرد ارزش فرهنگی نام دارد.
ارزشها اندیشه هایی است در باره آنچه درست یا نادرست تلقی میشود.ارزشها بطور ضمنی
این مفهوم را می رساند که شیوه های خاصی از عمل باید انجام شود .مثلآ زندگی بار ارزشی
است بنا بر این نباید کسی را به قتل رساند فرهنگ های گوناگون دارای ارزشهایی متفاوت
گاه متضاد هستند.

-2 ھنجارھای فرھنگی : هنجارها شیوه های رفتاری هستند که بر اساس ارزشهای اجتماعی
قرار دارند و با رعایت آنها جامعه نظم پیدا میکند زیرا آنها راههای آشکاری هستند که بر
مردم یک جامعه میگویند چگونه باید در شرایط خاص رفتار کنند وهنجارهای فرهنگی بر
سه گروه تقسیم می شوند.
2 ) شیوهای قومی : هنجارهایی که تقریبآ اختیاری هستند و عدم رعایت آنها معمولآ مجازاتی در -1
پی دارد.
2 ) آداب و رسوم : از هنجارهی نسبتآ قوی و محکمی هستند زیرا کسانیکه آنها را رعایت -2
نکنندبه عنوان فاسد تلقی می گردد. زیر پا گذاشتن رسمهای اجتماعی مجازات سختی را به دنبال
دارد و معمولآ با مسخره کردن جمعی ، طلاق ، اخراج از گروه شغلی و تحصیلی و طرد شدن از جمع
دوستان همراه است برخی از رسمهای اجتماعی تجویز کننده هستند مانند به پدر و مادر خود احترام
بگذارید و بعضی دیگر منع کننده هستند مانند دزدی حرام است.
2 ) قوانین : هنجارهای فرهنگی که بصورت رسمی در آمدهاند و برای نقض آنها مجازاتهایی -3
پیش بینی شده ، قانون نامیده می شود . قوانین در واقع کنترل اجتماعی را بصورت رسمی اعمال می
کنند.
-3 باورھای فرھنگی: باورها قراردادهای فرهنگی مشترکی در میان اعضاء یک جامعه هستند
که در مورد درستی یا نادرستی کلیه فعالیت های زندگی اجتماعی حکم صادر می کنند.
باورها ، مقوله هایی درباره ی واقعیت ها می باشند که مردم آنها را حقیقت می پندارند و بر
مشاهده ، منطق ، سنت ، عقاید مردمان دیگر مبتنی هستند ارزشهای فرهنگی مفاهیم
انتزاعی و گستر ده ای از خوبی و بدی را به ما عرضه می کنند اما باورهای فرهنگی مفاهیمی
خاص تر و مشخص هستند که ظاهرآ واقعی هستند مثلآ جمله ی نماز خوب است (یک
ارزش فرهنگی است ) . ولی جمله ی نماز بهترین راه نزدیکی به خدا است (باورفرهنگی ).
افراد هریک از جوامع تصور می کنند که باورهایشان منطقی ترین و درست ترین است.

-4 نگرش ھای فرھنگی : نگرشهای فرهنگی تمایلاتی هستند که در فرد به وجود می آیند و
ادراکات و عواطف اورا در جهات معینی به جریان می اندازند . ما نگرش های خود را غالبآ
بصورت اظهار نظر بیان می کنیم مثلآ من از انسانهای چاپلوس متنفرم (نگرش فرهنگی ).
ب) فرهنگ مادی : فرهنگ مادی شامل وسایلی است که بدست اعضاء پیشین جامعه ساخته شده
و برای اعضاء حاضر به ارث مانده است مثل تکنولوژی
تکنولوژی هزاران سال پیش انسان با پی بردن به این که می تواند با استفاده از پدیده های پیرامون
خود نیاز هایش را بهتر بر آورد ، آفریدن و ساختن ابزار و و سایل مادی را آغاز کرد و به این وسیله
اولین گام را در راه رهایی خود از وابستگی به طبیعت بر داشت . شناخت این گونه ابزار و وسایل و
شیوه های کاربرد و شرایط استفاده از آن را تکنولوژی یا فن آوری گویند.
انتقال فرهنگی:
فرآیندی است که توسط آن فرهنگ از طریق آموزش از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
فرهنگ را به طریق زیستی نمیتوان به ارث برد . هر نسلی فرهنگ را برای خود می آموزد و سپس
آن را همواره با تغییراتی که در عصر خود حاصل شده به نسل بعد از خود می آموزد.
انباشت فرهنگی :
فرهنگ با گذشت زمان از طریق انتقال فنون طرحها ، فر آورده ها و چیز های از این دست ...مهارت
های جدیذی در خود می اندوزد و بسیاری از ویژگیهایی را که دیگر به دردش نمیخورد را کنار
میگذارد . بدین ترتیب پیوسته چیزهای جدیدی به فرهنگ افزوده میشود و این افزوده ها سال به
سال جزء مجموعه فرهنگ در می آیند.

اشاعه فرهنگی:
نوع آوریها و اکتشافات فرهنگی تنها امباشت نمیشود بلکه از جامعه به جامعه ی دیگر اشاعه میابد.
الگوهای فرهنگی :
هر فرهنگی الگوهای رفتاری منحصر به خود دارد و برای مردمی که از زمینه های فرهنگی دیگری
هستند بیگانه مینماید. این امر جهت شناخت فرهنگ ها و مطالعه الگوهای رفتاری ضروری است .
الگو از ترکیب ویژگیهای رفتاری به وجود می آید و چنین نظمی هم در طبیعت و هم دنیای انسانی و
دستاوردهای انسان قابل مشاهده است. الگوههای رفتاری به انسان ثبات ، معنی و جهت میبخشد و
در ضمن هر ملت و گروهی را از سایر ملت ها و قبیله ها و گروهها متمایز میسازد . به عبارت دیگر
میتوان گفت که تمایز های فرهنگی ملتهای مختلف از تفاوت های فرهنگی بطور عام و الگوههای
فرهنگی بطور خاص سر چشمه میگیرد.
تفاوت های فرهنگی :
فرهنگ هر جامعه منحصربه فرد است و شامل ترکیبی از ارزشها و هنجارهایی است که در جای
دیگر نمی توان یافت . تفاوت های فرهنگی بسیار چشمگیری ، اغلب شیوه های رفتاری را که
غریبان طبیعی میپندارند با آنچه مردم جوامع دیگر میکنند تفاوت آشکار دارد و در برخی موارد این
تفاوت ها درست در نقطه ی مقابل آن است.
ضربه های فرهنگی ( شوک فرهنگی ):
هنگامی که یک فرد در یک محیط فرهنگی بیگانه و در میان مردمی قرار میگیرد که در باورهای
بنیادی آنها سهیم نیست دچار ضربه ی فرهنگی میشود.

فرهنگ آشکار و فرهنگ پنهان :
در هر نظام فرهنگی باید میان فرهنگ آشکار و فرهنگ پنهان تفاوت باشد . فرهنگ آشکار آن
رفتارها و باورها و بنیادهایی که رسمیت دارد و همه یا بیشتر مردم به رعایت آنها تظاهر می کنند و
شکستن حرمت آنها را نوعی خلاف و انحراف می دانند . فرهنگ پنهان بر عکس آن رفتارها و
باورها و نهادهایی است که مردم بطور خصوصی به آنها پای میدهد .
پس افتادگی فرهنگی( تاخر فرهنگی ) :
مفهومی است که توسط ویلیام آگبرن (جامعه شناس آمریکایی ) در مورد تاخر فرهنگی مطرح
گردیده است: الگوهای فرهنگی یک جامعه در تمامیت خود از عناصر بهم پیوسته و منسجم تشکیل
می شود. اگر در بخشی از آن تغییری حاصل شود این تغییر سبب ایجاد تنش ها و فشار هایی در
بافت دیگر قسمت ها میشود و به ناگزیر تناسبی که بین آن عنصر و عنصر های دیگر برقرار است
از میان می رود در نتیجه پس افتادگی فرهنگی پدید می آید .
پس افتادگی فرهنگی زمانی رخ می دهد که در اثر تحولات سریع اختراع ، نو آوری ، رشد جمعیت
یا پیدایش هر چیزی متفاوت سازش و تطابق اجتماعی دشوار میشودو در نتیجه هماهنگی و سازش
میان جنبه های مختلف یک فرهنگ از بین می رود که این خود می تواند شرایط بروز بحران در
فرهنگ را فراهم آورد و موجب گسیختگی فرهنگ گردد.
فرهنگ و تمدن
اصطلاح تمدن بطور کلی همواره با فرهنگ به کار می رود و رابطه ی تنگاتنگی با آن دارد. همچنان
که جامعه شناسان درباره ی تعریف فرهنگ انفاق نظر ندارند در تعریف تمدن هم به شدت
دستخوش اختلاف هستند برخی تمدن را به گونه ای تعریف میکنند که در برگیرنده ی فرهنگ
میشود و عده ای دیگر به گونه ای که تمدن در متن فرهنگ قرار میگیرد.

الف ) گروه اول : تمدن را نوع پیشرفته و تکامل یافته ی فرهنگ میداند چنانچه "لنسکی “ تمدن را
نوعی نظام اجتماعی فرهنگی پیشرفته می داند و آن را بطور معمول به فرهنگ ها و جوامع اختصاص
میدهد که دارای خط و نوشتار و جوامع مستمری باشند.
" ویل دورانت" می گوید : تمدن را می توان به شکل کلی آن عبارت از نظام اجتماعی دانست که در
نتیجه وجود آن خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شودو جریان پیدا میکند. طبق نظر اینان جوامع
ابتدایی فرهنگ هستند ولی دارای تمدن نیستند جامعه ای که خط ، زبان ، فلسفه ، تقسیم کار ،
تکنولوژی و نظام سیاسی پیچیده و پیشرفته داشته باشد متمدن به حساب می آید.
ب ) گروه دوم : گروه دیگر از جامعه شناسان فرهنگ را منحصر به فرهنگ غیر مادی می دانند و
آنچه را که به عنوان فرهنگ مادی مطرح است تمدن می نامند برحسب این نظر تمدن شامل ظواهر
و جنبه های بیرونی جامعه است و فرهنگ با گرایش ها و اندیشه هاو آرمان های درونی ارتباط دارد.
تمدن پوسته خارجی و فرهنگ هسته داخلی آن است. یعنی تمدن و فرهنگ دو جنبه ی یک واقعیت
را نشان میدهند . تمدن بیرونی ترین فرهنگ است و فرهنگ به نوبه خود هسته داخلی و ویژه
ترین جنبه ی تمدن می باشد . از این رو فنونی که موجب اختراع آلات و ابزارهای تکنولوژی می
باشد جزء فرهنگ ولی خود این آلات و ادوات جزء تمدن است.