دانشگاهی

آموزشی، اجتماعی،فرهنگی،هنری،ورزشی

دانشگاهی

آموزشی، اجتماعی،فرهنگی،هنری،ورزشی

رسانه های تصویری و فرهنگ-استاد خالدی

رسانه های تصویری و فرهنگ -استاد خالدی

فرهنگ متشکل از فر به معنای بالا آمدن، عظمت ، شکوه و هنگ  به معنای کشیدن و سنگینی- ریشه اوستایی به معنای سنگ یکجا نشینی. اسم مادر کیکاووس شاه

فرهنگ = تعلیم و تربیت

تعریف فرهنگ : به مجموعه در هم تافته ای از اعتقادات ، آداب و رسوم ، اخلاقیات و ...که افراد جامعه از آن تبعیت می کنند و از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.

میراث فرهنگی  شامل : الف) مادی-----محسوس و ملموس است مانند:شهرها ،بناها،اشیاء.

ب)معنوی----نامحسوس ،ناملموس و جنبه ی کیفی دارد مانند:زبان-باورها-اعتقادات- آداب ورسوم.

 تعریف فرهنگ ملی : فرهنگی است که چندین نسل در آن مشترک اند و به عنوان عامل مؤثر در تعیین هویت ملت ها قلمداد می شود.

تعریف فرهنگ عمومی : فرهنگ عمومی وجوه یا ابعاد یا قلمرو‌هایی از فرهنگ است که با عامه مردم در ارتباط می‌‌‌‏باشد.

فرهنگی است که وجوه مشترک زیادی با فرهنگ ملی دارد ولی در مظاهر فرهنگی با تغییرات متناسب با شرایط و مقتضیات محیطی همراه است. به یک معنا فرهنگ عمومی، ظهور ونمود فرهنگ ملی در دوره های زمانی کوتاه مدت وتحت تأثیر شرایط زمانی است. عموم افراد جامعه در فرهنگ عمومی مشترک اند.

تعریف فرهنگ رسمی : فرهنگ رسمی که دولت و نهادهای رسمی از آن حمایت می‌کنند و اجبار عمومی است.مثل بستن کمر بند ایمنی هنگام رانندگی

تعریف فرهنگ تخصصی : فرهنگی است که بخشی از افراد یک جامعه براساس حرفه و تخصص و حوزۀ شغلی خویش در آن مشترک اند.

فرهنگ سازمانی : فرهنگی است که اعضای یک سازمان در آن مشترک اند.(اینترنت)

 

تغیرات فرهنگی:

اکتسابی : هدایت شده

ذاتی : در وجود همه انسانها نهفته است . در همه انسانها این تمایل وجود دارد که تغییرات وجود داشته باشد .تغییرات اجتماعی و فرهنگی یکی از پدیده های اجتماعی است که با توجه به   رشد جمعیت و نوع تربیت آن جامعه صورت میگیرد . البته شرالیط محیطی و ژنتیکی هم تاثیر میگذارد زیرا هر فردی بنا به ژن خود رفتار و خصوصیات خاصی دارد .

تعریف عناصر فرهنگی:

عنصر فرهنگی (Cultural Trait): کروبر عنصر فرهنگی را عبارت از حداقل قابل تعریف می داند و این حداقل را با توجه به کارکرد آن در نظر می گیرد. وی تعیین و تشخیص عناصر فرهنگی را مهمترین و دقیق ترین قسمت مطالعه فرهنگی می داند. مثلا یک اطاق غذا خوری از صندلی و میز غذا خوری تشکیل می شود، صندلی و میز غذاخوری هر یک عنصر فرهنگی هستند.

 

 

تعریف مجموعه فرهنگی : به مجموعه ای از عناصر فرهنگی مجموعه فرهنگی گویند.

مجموعه فرهنگی مکانی فرهنگی فراغتی است در زندگی امروزی که همگان دیگر فعالیتهای شغلی در محیطی ساختنی و شهری است می باشد. آرامش و استراحت جسم و جان بسیار ضروری است البته این حداقل رسیدگی به انسانها است در این راستا ترتیب و شکوفایی اندیشه ها و استعداد ها جایگاه ویژه ای دارد از این روست که مجموعه فرهنگی به منظور پرورش ذوق و استعداد افراد به خصوص جوانان و محلی برای تغذیه روانی شهروندان در محیطی هنری و همچنین توسعه و نشر ابعاد هنردر زندگی افراد و شناساندن ابعاد ابعاد گوناگون زندگی( آموزشی- مذهبی- اطلاع رسانی- تجاری- فراغتی) بنا می شود.

تعریف ضدیت فرهنگی : فرهنگ گروه اقلیت در تضاد با فرهنگ گروه اکثریت  است.(شیطان پرستان)

تعریف نسبیت فرهنگی (  Cultural Relativism):

یکی از مباحث مهم و اساسی در مبحث «فرهنگ شناسی» نسبی گرایی فرهنگی یا نسبیت فرهنگی است. نسبی گرایی فرهنگی به ما می گوید: خوب و بد خواندن مسائل براساس یک ملاک کلی صحیح نیست بلکه دیدگاه های فوق (معیارهای درست و نادرست یا نیک و بد یا حق و باطل) باید دربافت و زمینه هایی که ظهور پیدا می کنند مورد ارزیابی قرار گیرند. ممکن است آنچه که در یک جامعه «درست» است در جامعه ای دیگر «نادرست» باشد. نسبی گرایی نخستین بار توسط پروتاگوراس فیلسوف یونانی مطرح شد که «انسان معیار همه چیزهاست» و جمله او بدین شکل تفسیر می شد که هر انسانی می تواند ملاک و معیار خودش باشد. در عصر رنسانس به سه دلیل مسالة نسبی گرایی و به تبع آن نسبی گرایی فرهنگی در غرب قوت گرفت: ۱) رخدادهای اجتماعی و سیاسی -  ۲) گسترش رفتارهای مسیحی ۳) بسط و ایجاد نظریه های تازه در علوم انسانی

ناگفته نماند که نسبی گرایی فرهنگی نقطه مقابل یگانگی فرهنگ مسیحی بود و در واقع برای حذف فرهنگ دینی از جامعه و جایگزین ساختن فرهنگ انسانی به جای آن، می کوشید. البته نسبی گرایی فرهنگی در غرب منتقدانی نیز داشته است.

 

 

ارتباطات و فرهنگ در روابط همزیست هستند و در عمل تفکیک ناپذیرند.

Kress(کریس): هر رفتار و عمل فرهنگی ، رویدادی ارتباطی است و هر کنش ارتباطی رویداد فرهنگی است.

Tom Linson(تاملینسون) : ارتباطات فرهنگ ساز است ، از آن رو که بعد عمده ارتباطات پیوستگی فرهنگ ها و ارتباط انسانها به گونه ای فرهنگی است.

کارلسون و همکاران : رسانه دروازه ایست که از طریق آن فرهنگ به افراد منتقل میشود،اگر چه محتوای رسانه یک عنصر فرهنگی به شمار می آید.از این رو فرآیند فرهنگ سازی از طریق رسانه ها عرصه ی واکاوی های فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته است.

رسانه ها این قابلیت را دارند که به عنوان ابزار تعلیقی با روش آموزش خاص موجبات ارتقای دانش عمومی ، آگاهی بخشی ، توانمند سازی ، سواد آموزی اطلاعاتی و آموزش رسانه ای را فراهم آورند و در عین حفاظت از هسته فرهنگ به ارتقای لایه های زیزین فرهنگ بپردازند.

 

 

 

 

 

 

 

رسانه چیست و چه می کند؟

 


تعریف رسانه

در فرهنگ فارسی عمید: هر وسیله که مطلب یا خبری را به اطلاع مردم برساند مانند رادیو، تلویزیون و روزنامه را رسانه می گویند.وسیله ای برای انتقال اطلاعات ،ایده ها و افکار جامعه و واسطه ای عینی و عملی در فر آیند برقراری ارتباط است. رسانه هرگونه وسیله یست  که مطلب یا خبری را در قالب متن ، صوت ،تصویر ،گرافیک و انیمیشن به اطلاع مردم برساند.

رسانه یا Mediaدر لغت به معنی رساندن است و به آن دسته از وسایلی گفته میشود که انتقال دهنده فرهنگ و افکار عده ای باشد،رسانه از تمدن های جدید بوجود آمده و مورد توجه است. اکنون آنچه که مصادیق این تعریف است وسایلی همانند : روزنامه ها ،مجلات ، رادیو، تلویزیون ، ماهواره ، CDها ،ویدئو و .... می باشد.

رسانه در نوع آموزشی آن : به کلیه امکاناتی گفته می شود که می توانند شرایطی را در محیط آموزشی بوجود آورند که تحت آن شرایط ، فراگیران ،اطلاعات ،رفتار و مهارت های جدیدی را با درک کامل به دست آورند.

در تعریف هنری رسانه : هر یک قالب های بیان یا ارتباط از طریق وسایل هنری مثل گرافیک ،سینما، نقاشی ، عکاسی و و...را رسانه می گوییم.

 

 

مهمترین رسانه ها : (شنیداری ، دیداری ، دیداری شنیداری )

مهمترین رسانه ها در عرصه های مختلف سیاسی ،فرهنگی ،اجتماعی و در راستای فرهنگ سازی و هدایت افکار عمومی و جهت دهی رویکرد سایر رسانه ها عبارتند از :

رسانه های شنیداری : رادیو. ‌سی دی،‌ ‌ تلفن ، ادبیات و شعر ، موسیقی

اهمیت رسانه های شنیداری

امروزه کمتر کسی است که به نقش رادیو در شکل دهی به افکار عمومی و تقابل رسانه ای میان کشورها و جمعیت های سیاسی واقف نباشد برخی صاحب نظران تا آنجا پیش رفته اند که یکی از دلایل فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق را فعالیت رادیو آزادی دانسته اند. رادیو رسانه ای است صوتی که با استفاده از امواج به انتقال مطالب می پردازد. رادیو با تمام فوائدش که از جمله آن، دسترسی همیشگی به آن(حتی بدون برق)

رسانه های دیداری : تلویزیون و ماهواره ، انواع تصاویر، کتاب ها ، مجله ها، پوسترها، کاریکاتورها، روزنامه ها ، سینما و فیلم ، اینترنت ، منبر ، عکس ، شبکه های مجازی ، تبلیغات ،بازی های رایانه ای

اﻫﻤﯿﺖ رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ ی دﯾﺪاری :

منظور از رسانه های دیداری فرآیند انتقال صدا وتصویر می باشد که شامل رادیو وتلویزیون نیز می باشد.ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ در ﺑﺮﮔﯿﺮﻧﺪه ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ارﺗﺒﺎﻃﯽ ﺑﺮای ﻫﺮ ﻓﺮد اﺳﺖ ﺑﺨﺼﻮص ﺑﺮای اﻓﺮاد ﻛﻢ ﺳﻮاد ﻧﻘﺶ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ و رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ دﯾﺪاری ﺑﺴﯿﺎر ﺑﯿﺸﺘﺮ اﺳﺖ . رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎی دﯾﺪاری ﺣﺪود ٤٣ % ﺑﯿﺸﺘﺮ از رﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎیﻏﯿﺮ دﯾﺪاری ﻣﻮﺟﺐ ﺗﺮﻏﯿﺐ ﻣﺨﺎﻃﺒﯿﻦ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . ﺑﺨﺼﻮصﻣﻔﺎﻫﯿﻢ ﭘﯿﭽﯿﺪه ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻃﺮﯾﻖ اراﺋﻪ ﺑﺼﺮی ، آﺳﺎن ﺗﺮﻓﻬﻤﯿﺪه ﺷﻮﻧﺪ اﺣﺴﺎﺳﺎت و ﻫﯿﺠﺎﻧﺎت ﻣﺎ ﺑﺮاﺣﺘﯽ از ﻃﺮﯾﻖ ﺣﺲ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺑﺮاﻧﮕﯿﺨﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ.

رسانه های دیداری شنیداری :

رسانه های دیداری- شنیداری ساکن شامل : کتاب ونوار ویا صفحه همراه،مجموعه عکس ونوار ویا صفحه همراه،مجوعه اسلاید ناطق،فیلم استریپ ناطق.

رسانه های دیداری شنیداری متحرک؛شامل :فیلم متحرک،تلویزیون،ویدئو،رایانه

 

ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﯾﮏ رﺳﺎﻧﻪ:
رسانه‌ها بستر و مجاری طبیعی تهیه و توزیع اطلاعات در جامعه برای شهروندان هستند و موجب می‌شوند که نیروهای اجتماعی ضمن وقوف و آگاهی به حقوق خویش، سهم خود را از قدرت طلب نمایند.
نگاهی اجمالی به تلاش‌های در حال انجام در حوزه رسانه‌های منطقه‌ای و جهانی، این واقعیت تلخ را آشکار می‌سازد که تقریباً تمامی رسانه‌های مسلط جهان اعم از مکتوب، صوتی و تصویری عملاً به ابزاری برای استکبار جهانی تبدیل گردیده اند؛ در جهت ترسیم سیاست‌های بین‌المللی و منطقه‌ای و ترویج فرهنگ غربی و لیبرالیسم سکولاریسم و نفی تنوع فرهنگی و تشویق به تمرد از اصول و ارزش‌های اسلامی و ملی.
پیدایش انواع رسانه‌های نوین، شیوه اطلاع رسانی را دگرگون کرده است. به طوری که رسانه در میان رویداد و مردم، مسیری مجازی ایجاد کرده و در مدل‌های رسمی، نیمه رسمی یا غیر رسمی که بر خبرگزاری‌ها و سایت‌های رسمی، وبلاگ‌ها و سایت‌های نسبتا معتبر دلالت دارد، ساز و کار خاصی برای امر اطلاع رسانی و اطلاع‌یابی تعریف کرده است. پیدایش و توسعه رسانه‌های غیر رسمی یا نیمه رسمی جهانی با عنوان وبلاگ نیز که روزانه بر تعداد آن ها افزوده می‌شود، تاثیر بسزایی بر امر اطلاع رسانی در مدل‌های جدید با محوریت کاربر دارد. این مسئله حجم محتوای تولید شده را در جهان تا حد زیادی افزایش می‌دهد، از سویی دیگر میزان مشارکت اجتماعی کاربران را بیشتر کرده و به موازات آن آگاهی روزآمد کاربران را نیز ارتقاء می‌بخشد. در نتیجه ورود به عصر جامعه اطلاعاتی و تولد و گسترش رسانه‌های الکترونیکی و اینترنتی، مرز میان رویداد و مردم را باریک‌تر از قبل معرفی کرده است.

 

 

 

انواع رسانه ها : ( رسانه های مفهومی -   رسانه های ارتباطی )

از نظر مفهومی :

1-رسانه های منطقی : مثل زبان نوشتاری ،زبان گفتاری

2-رسانه های فیزیکی : مثل تلویزیون و رادیو

از نظرنوع  ارتباط

1- رسانه های شخصی : رسانه شخصی بیشتر مربوط به علایق اندیشه ها توانمدیها- آثار خاطرات اشعار- تصاویر و درد دلهای افراد می باشد.( پیام را از پیام دهنده به تعداد محدودی گیرنده مشخص می فرستند.مثل : نامه و تلفن )

2- رسانه های جمعی: مجموعه ابزارها وروشها و مسیرهایی که برای ایجاد ارتباط با مخاطبان انبوه به کار گرفته می شود را رسانه های جمعی می گویند .(  پیام را به عده نامحدودی مخاطب با سرعت زیاد منتقل میکنند.)

انواع رسانه های جمعی

1- رسانه های چاپی مانند: روزنامه، مجله، کتاب و

2- رسانه های پخش مانند: تلویزیون، رادیو، سیستم صوتی و...

3- رسانه های کامپیوتری مانند: اینترنت، بانک اطلاعاتی و ...

4- رسانه های خیابانی مانند: پوسترهای تبلیغاتی خیابان ها، بدنه های اتوبوس، تابلوهای خیابانی...

 5-  نشریات که به 4 دسته تقسیم میشوند:الف) رسانه های چاپی : که به روی کاغذ چاپ میشوند. ب ) نشریات الکترونیک : محتوای یک نشریه چاپ عینآ از رادیو پخش شود . ج ) رسانه های دیجیتال : محتوای این رسانه از صفر تا صد است که بر روی اینترنت قرار میگیرد با فرمت htmiمنتشر و توسط browserفرد خوانده میشود.د ) رسانه های سایبر: همانند نشریهای دیجیتا ل هستند اگر چیزهایی شبیه به لینک متن ، تصویر یا ویژگیهای دیگر متفاوت از نسخه های چاپی ، به آن اضافه شود رسانه سایبر گویند.

 

کارکردهای رسانه

1-    آموزش : ماهیت رسانه بطور ذاتی به عنوان نظام های آموزشی در کنار آموزش مدرسه ای و به ویژه مادام العمر برای عموم شهروندان نقش مهمی دارد.

2-   خبری و اطاع رسانی:نقش پی جویی ، گرد آوری در مورد رویدادهای مختلف داخلی و خارجی و انتقال آن به عموم مردم است.

3-   تفریحی و سرگرمی : رسانه های جمعی: ایجاد برنامه ی مناسب و تسکین خستگی ، اضطراب و نقش روانی اجتماعی است

4-   همگن سازی:رسانه ها موجب نزدیکی سلیقه ها و خواست ها و انتظارات افراد مسشود.

5-   تعلق اجتماعی :میزان مشارکت افراد زیاد جامعه در خصوص اطلاع از حوادت پیرامون زیاد میشود.

6-   تبلیغی : نقش ترغیب افراد برای خرید کالا و استفاده از خدماتی را در رسانه معرفی میکند.

 

 

 

فرهنگ و رسانه

مفهوم فرهنگ یکی از کلیدی ترین مفاهیم علوم انسانی است که همواره منشا مباحث و منا قشات گوناگونی بوده است.فرهنگ جایگاهی کلیدی در انسان شناسی ،جامعه شناسی ،تاریخ و حتی سیاست و روان شناسی دارد.از زمانی که انسان در محیطی به نام جامعه ای بزرگ که از قوانین و قواعدی خاص پیروی میکند قرار گرفت درگیر سازوکارهایی شد که یا خود در شکل بخشیدن به آن نقش داشت و یا آن که از دیگران تاثیر پذیرفت همین تاثیر سبب شد که زیر بنای شخصیتی روحی و فرهنگی او شکل بگیرد و چیزی به نام فرهنگ پدید آید. فرهنگ شامل همه باورها ،آیین ،رسوم و آدابی میشود که افراد به آن وابسته یا دلبسته اند.

فرهنگ مقوله ای نیست که در زمان کوتاه شکل بگیرد بلکه فرایندی است که به یک دوره زمانی طولانی نیاز دارد تا شکل و هیبت خاص خود را پیدا کند و در جامعه ای به عنوان یک امر و یا رفتار مورد قبول عموم قرار گیرد و کم کم به عنوان جزئی از باورهای بنیانی اقشار یا ملتی محسوب شود.فرهنگ را میتوان همانند موجودی دانست که نفس می کشد و حیات مند است و مثل هر موجودی زایش و مرگی دارد.

مدیریت فرهنگی به معنای سازمان‌دهی و اداره امور و فعالیت‌های فرهنگی است، مدیریت فرهنگی نظیر هر نوع مدیریت سازمانی دیگر، الزامات خاص خود را دارد.   

 بنابراین در مدیریت فرهنگی تمامی وظایف سازمانی مدیریت سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، سازمان‌دهی، هدایت هماهنگی، نظارت و ارزیابی در قلمرو امور و فعالیت‌های فرهنگی صورت می‌گیرد.رشد و توسعه فرهنگی هر جامعه، مدیون مدیریت مدبرانه و مقتدرانه‌ای است که بتواند با اعمال مدیریت فرهنگی، جامعه را از مرحله‌ای محدود و نامناسب- که فضای تنفس را تنگ کرده- عبور دهد و افراد آن جامعه را به بالندگی و توسعه برساند. اگر چنین مدیریتی در جامعه وجود نداشته باشد یا مردم با مدیران ضعیف، کم‌هوش، ناآگاه و بی‌تدبیر روبه‌رو باشند طبعا نباید انتظار شکوفایی فرهنگ و مقولات فرهنگی را داشت.

 

نقش رسانه ها در تحولات فرهنگی

جهان، با ورود به عصر رسانه ‏ها و شکل ‏گیرى جامعه اطلاعاتى، دوران جدیدى را آغاز کرده است. درنظام نوین جهانى‏، در عصر رسانه ها زندگی می کنیم؛ عصری که در آن رسانه های گروهی جزء جدایی ناپذیر زندگی ما هستند. آنچه که رسانه ها به عنوان اطلاعات به ما انتقال می دهند، به اشکال مختلف در نحوه زندگی، اندیشه و احساسات ما و حتی فرزندان ماتعیین کننده است.در این میان سیاست های رسانه ای نقش تعیین کننده ای در توسعه فرهنگی کشورها دارند.رسانه ها با اتخاذ سیاست های متفاوت ارتباطی، توسعه فرهنگی کشورها را تسهیل و تسریع می کنند. کارکرد رسانه ها در عصر ارتباطات ، بی شک در همه ابعاد زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع بشری انکارناپذیر است.امروزه جامعه ای توسعه یافته تلقی می شود که بتواند در کنار توسعه شاخص های همچون اجتماعی واقتصادی مانند درآمد سرانه ، توزیع ناخالص ملی و نرخ مرگ و میر بر معیار آموزش و اطلاعات و در حقیقت عنصر دانایی اجتماعی تاکید کند
    در چنین جامعه ای ، وسایل نوین ارتباط جمعی با تولید و توزیع مطلوب اطلاعات، نقش زیادی در بالا بردن آگاهی های گوناگون و ضروری به عهده می گیرند و جامعه را در نیل به تعالی و ترقی همه جانبه یاری می کنند. حال این رسانه ها هستند که با اتخاذ سیاست های پویای اجتماعی و ترکیب آن با سیاست های فرهنگ گرا می توانند عامل آمیختگی ، توازن و پیوند دادن به باورهای اصیل اعتقادی و سنت های بارور جامعه باشند و با گسترش تصریح آفرینندگی و افزایش رشد فرهنگی به توسعه همه جانبه کشورها کمک کرده و باعث پویایی افکار شوند

تعریف فرهنگ :
کلمه فرهنگ مرکب از دو جزء "فر" و " هنگ" ،به معنی "کشیدن" ونیز"تعلیم و تربیت" است.در زبان انگلیسی و فرانسوی به معنای کشت و کار یا پرورش بوده است و در زبان های رومانیایی و انگلیسی ازآن معنای پرورش، به سازی، تذهیب یا پیشرفت اجتماعی را استنباط می کردند،اما امروزه فرهنگ از نظر تنوع و وسعت های معنانی و سیر تاریخی و برداشت ادبی چنان ابعاد گسترده ای یافته است که دیگر نمی توان آن را محدود به مفهوم"دانش و تربیت" دانست

عبارت فرهنگ در بُعد عمومی نشأت گرفته از همان اندیشه تایلر است که « فرهنگ را مجموعه ای از توانایی ها، شناخت، باورها، اشیا، فنون،و هنرها‌، و قوانین می دانند که هر انسانی از جامعه ای که در آن عضو است، دریافت می کند.»

مهمترین ویژگی تمایز بخش حیات انسانی از حیات غیرانسانی فرهنگ است، که دارای عناصری همچون: هنجارها، باورها و ارزشها می باشد. واژه فرهنگ در زبان فارسی از واژه های بسیار کهن است که نه تنها در نخستین متن های نثر فارسی دری ؛ بلکه در نوشته های بازمانده از زمان پهلوی نیز به چشم می خورد. از نظر لغوی، اغلب فرهنگ را به معنی عقل و دانش به کار برده اند؛ اما به معانی مختلف دیگری نیز آمده است که از آن جمله می توان به نیکویی تربیت و پرورش، بزرگی و عظمت، فضیلت و کار، شکوهمندی، حکمت، هنر، معرفت و علم فقه اشاره کرد.[1]

توسعه فرهنگی همان ارج نهادن به افکار ،آداب و رسوم ملی و بومی هر جامعه ای است  . توسعه فرهنگی منجربه خود باوری جامعه شده است، و توانائی های بالقوه و خلاق انسان را در زمینه فرهنگی شکوفا می کند؛ و این مسئله خود در شکل گیری و هویت فرهنگی جامعه نقش مهمی  را ایفاء می نماید. در واقع ترکیب توسعه و فرهنگ در جامعه و در بخشی از اندیشه های علوم انسانی، به دنبال این است که با توجه به فرایند مدرنیته و مدرنیزاسیون با یک رویکرد درونی و بومی و بهره مندی از پیامدهای موثر بیرونی توسعه، به شناخت عمیق باورها و ارزش های ملی و محلی جامعه خود بپردازد. توسعه فرهنگی در قالب اهمیت دادن به ارزش های محلی و ملی، باید بتواند از طریق برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی به نیازهای معنوی و مادی افراد جامعه خود پاسخ دهد، تا از این طریق ایده ها ، افکار، و آداب و رسوم ملی بومی جامعه خود را در قالب ارتباطات نمادین فرهنگی و نشانه های ملی و بومی در عصر حاضر همپای سایر  فرهنگ جوامع موثر در جهان اشاعه دهد.

 

 صنعت فرهنگ:

فرهنگ رسانه‌ای از یک طرف با صنعت تولید فرهنگ نیز مواجه است. رسانه با قدرت نفوذپذیری خود، پوسته نهادهای اجتماعی خاصه خانواده را می‌شکافد و بدون اختیار اعضا، وارد زندگی آنها می‌گردد و اعماق آن نهادها را به تسخیر درمی‌آورد. این پیام‌ها باعث تغییر در نگرش آنان می‌گردد و در صورتی که نتوان مدیریتی بر آن اعمال کرد، آن چنان سطح انتظار انسان را تغییر می‌دهد که میزان رضایتمندی او را از زندگی، دستخوش تلاطم می‌کند.

تحت تأثیر بمباران اطلاعاتی از سوی رسانه‌ها، انسان راضی و سعادتمند دیروز به فردی ناراضی امروز تبدیل می‌شود. فرهنگ رسانه‌ای حتی می‌تواند با نمایش تضاد عمیق بین جهان واقعی و جهانی که خود تولید کرده، انسان را در خلاء رها سازد. لذا فرهنگ رسانه‌ای در کنار تمام مزیت‌هایی که دارد، می‌تواند در ایجاد تغییر در ارزشهای ذهنی مخاطبان، مفهومی تحت عنوان «شی مداری»  را بر ذهن گیرندگان خود حاکم نماید و بحران هویت آن را تشدید نماید. رسانه‌هایی که سعی دارند اطلاعات خود را با فشار بر ذهن مخاطب تحمیل نمایند، معمولاً در همان راستا قدم برمی‌دارند

 نقش رسانه در فرهنگ اجتماعی

در جوامع ابتدائی فرهنگ ها زودتر شکل می گیرند و دیرتر هم از بین می روند . گاهی در جوامع کوچک حرف یا حرکت یک فرد عادی و عامی شاید چنان نقشی در زندگی آنان بازی کند که تأثیری طولانی مدت داشته باشد ، این وضع تا زمانی مؤثر است که جوامع کوچک تحت تأثیر جوامع بزرگتر اطراف قرار نگیرند.ضمن آنکه اساساً هرچه جامعه اطلاعاتی و رسانه ای ضعیف باشد ، به همان نسبت تعامل فرهنگ ها هم به کندی صورت می گیرد. به عنوان نمونه در ادوار گذشته فردی برای تبلیغ دیدگاههای خود باید تلاش فراوانی می نمود تا بتواند حداقل بخش کمی از مردم را تحت تأثیر اندیشه های خود قرار دهد.هرچه ابزارتبلیغ بیشتروگسترده تر باشد امکان اشاعه یک تفکریا باورقوت بیشتری  می گیرد؛ حال آنکه اگر آن اندیشه ها بتواند تأثیری ملموس بر دیگران بگذارد ، باز برای رد و یا محو آن به همان پروسه اولیه یعنی رسانه قوی نیاز است تا مخالفان دیدگاههای اندیشه ای بتوانند آن را از ذهن مردم بزدایند . البته اگر موضوع و یا اندیشه ای بتواند چند نسل را طی کند ، حذف آن باور سخت و گاه ناممکن است.

اما در جهان امروز که آداب و رسوم و یا باورها و اعتقادات از مهمترین مؤلفه های سازنده فرهنگهای بشری اند ، محو نابود سازی آنها- ظاهراً براحتی میسر نیست ، با خطر و چالش بزرگی بنام «رسانه » روبروست . تردیدی نیست که آداب و سنن؛ خصوصاً آن شاخه هایی که عامل پیوند و پیوستگی نسل ها و اقوام است پایه های قوی و چند هزار ساله در یک ملت دارند و حتی مردم در برخی از کشورها با پذیرش ادیان جدید کمتر نمادها ، آداب و سنن خود را فراموش می کنند ، بلکه حداقل آن را در جامه تفکر جدید می آرایند و باصطلاح آن را به نوعی استحاله می کنند، نه آنکه کاملاً آن را از یاد ببرند، خصوصاً آدابی که گستره آن چند قوم و ملیت را به طور برابر در بر می گیرد دوام پذیری و استحکام آن بیشتر استو به همین علت زود از بین نمی روند و با گسترش آیین و باوری از خاطره ها زدوده نمی شود،  البته این امر تا زمانی به قوت خود باقی است کهملتی برای نگهداری ، دیرپائی و به پائی باورهای پیشینیان همت به خرج داده و نگذارد که داشته های گذشتگان به راحتی فراموش شود ، اما چیزی که در عصر حاضر همین ستونهای محکم و قوی و ملی را دچار تزلزل و خدشه می سازد هجوم بی رویه شیوه ها و آدابی از زندگی است که توسط رسانه هاتی جمعی خصوصاً تلویزیون و روزنامه ها تبلیغ می شود.

نقش و جایگاه رسانه‌های فرهنگی

گوناگونی مطبوعات و گسترش انتشار نشریات متنوع و متفاوت و به طور کلی جایگاه شایستهء رسانه ها در تنویر افکار و ایجاد فضای مناسب برای گفت و گو و برخورد سالم و سازندهء نظرات و همچنین اهمیتی که رسانه های گروهی در ارتقاء سطح آگاهی و تعالی فرهنگ و دانش عمومی دارند، بی گُمان یکی از مهمترین عوامل توسعهء فرهنگی و از نشانه های پویایی و تحرک هر جامعه است. بدیهی است که توسعهء فرهنگی به معنای گستردهء آن که در برگیرندهء گشایش و گسترش گفت و گو های فلسفی و فرهنگی و ادبی و هنری است نه تنها عامل اصلی رشد خودآگاهی جمعی، بلکه زمینه ساز توسعهء سیاسی و اقتصادی و پیشرفت علوم و در واقع نخستین پیش شرط حل بنیادی مسایل و رفع مشکلات فراگیر جامعه است. البته این همه زمانی میسر و متحقق می گردد که از یک سو صاحبان قدرت و دولت، با قانون گرایی و قانون گذاری و سعه صدر به رسانه های گوناگون و نقش آنان در جامعه بنگرند و به ویژه، رسانه های گروهی را نه به مثابهء «دشمنان بالقوه» یا بلندگوی تبلیغاتی نظام حکومتی، بلکه به عنوان رکنی اساسی در کنار و همطراز قوای مقننه و مجریه و قضاییه باور کنند و به رسمیت بشناسند. از سوی دیگر اما ارباب جراید و اهالی قلم نیز باید که به رسالت فرهنگی و مسئولیت خود در اطلاع رسانیِ درست و ترویج تفاهم و تبلیغ تسامح و تقویت حس همبستگی ملی و همزیستی مسالمت آمیز آگاه باشند و جداً از هتک حرمت اشخاص و دروغ پردازی و شایعه پراکنی، و از همه مهمتر، از تبلیغ خشونت بپرهیزند.

این هشدار بی شک در وهلهء اول متوجه رسانه های تصویری فراگیر (صدا و سیما و سینما) و روزنامه ها و نشریه های سرتاسری و با نفوذ است که تأثیر آنی و گستردهء خبرها و گزارش ها و تجزیه و تحلیل ها و پیام های آنان قابل کتمان نیست؛ تأثیری که بنا بر احساس مسئولیت، می تواند سودمند و سازنده باشد و در صورت بی مسئولیتی گردانندگان آن، لاجرم مضّر و مخرّب خواهد بود .

آنچه اما در این فرایند کمتر مورد توجه و عنایت قرار می گیرد و اغلب از نظرها دور می ماند، نقش مهم و تأثیر عمیق، ولی آرام و دراز مدت نشریات فرهنگی مستقل است. این نوع رسانه ها، در گونه ها و رویه های خود، عرصه ای مناسب برای طرح نظرات و نظریه های متفکران و نویسندگان و هنرمندان و منتقدان است. اصولاً ویژگی نشریات فرهنگی در آن است که به دور از جار و جنجال های برخاسته از مسایل زودگذر و سطحی، قادرند از مجرای مباحثی که در حوزهء اندیشه و فرهنگ و هنر و ادبیات انجام می دهند، به تبیین ماهیت عناصر شکل دهندهء جامعهء مدنی بپردازند و بی گُمان در نهادینه کردن دستاوردهای برآمده از توسعه   وتکامل جامعه، عهده دار نقشی پُر اهمیتند.
با این همه، نقش و جایگاه رسانه های فرهنگی، آنچنان که باید و شاید، مورد توجه قرار نمی گیرد. البته بی اعتنایی به رسانه های فرهنگی و نادیده گرفتن جایگاه مهم آنها، نه تازگی دارد و نه مختص به دنیای مطبوعات در ایران است. نشریات فرهنگی و ادبی وزین و پُرمحتوا حتی در کشورهایی که در آنها مطالعه رواج عام دارد و تیراژ روزنامه ها و مجله های رنگارنگ هفتگی سر به میلیون می گذارد، گسترش چندانی ندارد و دوام و پایداریشان بیشتر بسته به سیاست گذاری فرهنگی این کشورهاست که به موجب آن حداقل یک سوم از نسخه های این گونه نشریات تخصصی و فرهنگی را کتابخانه های عمومی و دانشگاه ها و دبیرستانها و دیگر مؤسسات و نهادهای آموزشی و پرورشی خریدارند و از این طریق است که نه تنها ادامهء حیات نشریه های فرهنگی تضمین می شود، بلکه امکان رشد و گسترش آنان نیز فراهم می آید. دلیل این سیاست گذاری نیز بسیار ساده است؛ زیرا این اعتقاد راسخ و استدلال استوار و جود دارد که چون نشریه های علمی و فرهنگی، مرجعی موثق و مطمئن برای پژوهشگران و دانشجویان و دانش آموزان است و از آنجا که انتشار آنها مستلزم دقت و مراقبت بسیار است و به رغم شمارگان اندک، مدیران و گردانندگان آنها ناگزیرند دشواری های بیشماری را بپذیرند و متحمل هزینه های هنگفتی شوند، لذا دوراندیشی فرهنگی و منطق علمی ایجاب می کند که این گونه نشریات مورد پشتیبانی نهادهای آموزشی و فرهنگی قرار گیرند. البته در جوامع قانونمند، پشتیبانی این نهادها به صورت انحصاری انجام نمی گیرد، بلکه همهء نشریات فرهنگی را دربرمی گیرد و فقط به حمایت «نشریات خودی» و آن دسته از نشریات که به گونه ای در خط سیاسی حزب حاکم یا نظام حکومتی قرار دارند، محدود نمی شود. از سوی دیگر، این پشتیبانی ها تنها از سوی نهادهای دولتی یا وابسته به دولت صورت نمی پذیرد، بلکه مؤسسات غیر دولتی، اعم از صاحبان صنایع و مؤسسات اقتصادی و نیز شرکت های بازرگانی و بنیادهای گوناگون هم در آن سهیم اند.

نقش رسانه در شکل دهی فرهنگ اجتماعی

رسانه ها با تحولاتی که در جنبه های مختلف از بعد فن آوری تجهیزاتی و حجم و روش داشته اند بعنوان حاملان و منتقل کنندگان پیام می تواند در ساخت فرهنگ عمومی باورها و افکار عمومی مؤثر باشند . آنها بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیائی عقیدتی و فرهنگی امکان حضور در همه نقاط جغرافیائی پیدا کرده اند .این بحث مورد قبول  و پذیرش همه دست اندرکاران امر فرهنگ است فرهنگ عمومی یک پدیده پویا است و سکون در آن معنا ندارد و هر روز با اختراعات اکتشافات نظریه پردازی و رفتارهایی که در دنیا در ابعاد مختلف شکل می گیرد فرهنگ عمومی پذیرای این رفتارها و پذیرای این تحولات و دگرگونی هاست.

بنابراین کسانی که اثر و تأثیر گذاری بالاتری در این فرهنگ داشته باشند می توانند در شکل دهی فرهنگ عمومی موفق تر باشند.تأثیر در فرهنگ اجتماعی با استفاده از ابزارهائی است که آن ابزارها امکان این تأثیرگذاری را معین  می کند مطبوعات به عنوان یکی از این ابزارها و صدا و سیما به عنوان ابزاری دیگر در این راستا مطرح است. و چون نفوذ حضور نحوه بیان و شکل انتقال پیام در رسانه صدا و سیما به طرز ویژه ای است که مخاطب را می تواند با انواع و اقسام شگردها و روش هایی که در آن هست به خود جلب کند این رسانه می تواند در نحوه تغییر دگرگونی در فرهنگ عمومی پرنفوذ ترین و مؤثرترین عامل باشد. ما الآن در شرایطی واقع شده ایم که فرهنگ عمومی بدون در نظر گرفتن مرزهای جغرافیائی و عقیدتی دستخوش تغییر و دگرگونی است یعنی عرصه فرهنگ اجتماعی امروز یک عرصه کاملاً رقابتی است و در شناخت این عرصه آنچه اثر را بیشتر می کند این است که از طرفی پیام نگرش و ارزشی به گونه ای به عنوان فرهنگ و آن هم فرهنگ عمومی به مخاطبین ارائه شود که منطبق با نیازهای عموم جامعه باشد. یعنی جامعه نسبت به آن پیام فرهنگ و ارزش احاس نیاز کند. از طرفی وقتی می توانیم موفق باشیم که بتوانیم ان پیام ارزش را به نحو مطمئن و به نحوی که در مخاطب اثر بگذارد منتقل کنیم. برای این که همه این امور به نحو احسن شکل بگیرد می بایست در عرصه ملی دارای اهداف مشخص و معین بوده و منطبق با آن اهداف که اهداف کلان نظام است پیام را انتخاب و بنحو احسن منتقل نمود.

به هر حال صدا وسیما به عنوان یک رسانه بسیار مهم و بعنوان یکی از ابزارهای تأثیر گذاری بر فرهنگ عمومی وقتی مؤثر است که بتواند با مخاطبینش منطبق با نیازهای آنها و با روش های درست و مورد قبول برنامه را ارائه کند. صدا وسیما برای آنکه بتواند مخاطب را خوب بشناسد و بتواند مسائل را خوب به مخاطبین منتقل کند با کمبود امکانات در عرصه تخصص مطالب و تحقیق روبروست. از این رو می بایست با قسمت های علمی تخصصی جامعه ارتباط داشته باشد و صدا وسیما برای اینکه این ارتباط را برقرار نماید در مراکز استانها در تهران و در شبکه ها علی رغم انجام حجم عظیمی از تحقیقات نیازمند به محقق و نیازمند به اهل مطالعه و نیازمند به اهل تخصص است. در بعد فرهنگی سیاسی و اقتصادی رسانه صدا و سیما بعنوان یک ابزار می تواند این تضادها را در درون جامعه ، توسعه و به تعادل برساند.

 

نسبت رسانه با مهندسی فرهنگی

با توجه به ضرورت‌های مطالعه درباره مهندسی فرهنگی و عوامل مؤثر در مسیر مهندسی فرهنگی، در این مقاله جایگاه رسانه صدا و سیما در مهندسی فرهنگی مطالعه می شود. رسانه‌ها ابزار و نهادهای مؤثر در فرهنگ هر جامعه به حساب می‌آیند و حوزه عمل و فعالیت‌ آن‌ها فرهنگ است. از این رو مستقیم و بی‌واسطه با فرهنگ پیوند و ارتباط دارند. نتیجه این ارتباط و پیوند برقراری رابطه‌ای متقابل بین رسانه و فرهنگ است. رسانه‌ها بر بستری فعالیت می‌کنند که از فرهنگ رایج در جامعه ایجاد شده است. بنابراین به شدت از فرهنگ رایج در جامعه‌ای که در آن فعالیت می‌کنند تأثیر می‌پذیرند؛ به گونه‌ای که اساساً خارج از چارچوب‌های فرهنگی جامعه نمی‌توانند عمل نمایند. اما رسانه‌ها فقط تأثیر نمی‌پذیرند، بلکه بر فرهنگ جامعه تأثیر نیز می‌گذارند. با توجه به وظایفی که برای رسانه‌ها متصور است، آن‌‌ها، به ویژه صدا و سیما، تأثیرات قدرتمندی دارند و فرهنگ جامعه را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. با توجه به این واقعیت باید گفت رابطه و نسبت رسانه و فرهنگ، متقابل و دوسویه است؛ یعنی این دو ضمن آنکه از یکدیگر تأثیر می‌پذیرند بر یکدیگر تأثیر نیز می‌گذارند و تأثیر متقابل بر یکدیگر دارند. با وجود این تأثیر متقابل موضوع این مقاله روشن ساختن تأثیرات فرهنگ بر رسانه نیست، بلکه موضوع، بررسی تأثیر رسانه بر فرهنگ است.

رسانه صدا و سیما تأثیر گسترده و عمیقی بر فرهنگ جامعه می‌گذارد. از این رو در مهندسی فرهنگی، این رسانه جایگاه ویژه و ممتازی دارد. این جایگاه ایجاب می‌کند تا هم در طراحی و اجرای مهندسی فرهنگی به رسانه‌ها و به‌ویژه صدا و سیما اهمیت خاصی داده و در جهت تقویت و پشتیبانی مادی و معنوی از آن‌ها گام برداشته شود و هم رسانه‌ها با درک عمیق از جایگاه و توان تأثیرگذاری خود در جهت تحقق اهداف «مهندسی فرهنگی» برنامه‌ریزی کنند و بکوشند از تمامی فرصت‌ها و امکانات موجود در جامعه برای به ثمر نشستن مهندسی فرهنگی بهره‌برداری نمایند.

 

 

 ضرورت مهندسی فرهنگی

اگر تغییرپذیری فرهنگ‌ها را شاخصه و ویژگی فرهنگ‌ها بدانیم، نتیجه منطقی آن است که جوامع چاره‌ای جز پذیرفتن تحولات فرهنگی ندارند و باید همواره شاهد دگرگونی و تغییر و تحول در فرهنگ خود باشند. با توجه به تأثیرپذیری فرهنگ‌ها از عوامل مختلف و متفاوت، تغییر و تحول فرهنگی می‌تواند جهتی مثبت یا منفی بیابد. جهت مثبت آن است که تحولات فرهنگی رشد و تکامل فرهنگ یک جامعه را موجب شود و ضمن کمک به حفظ هویت و موجودیت آن جامعه، راه‌های دستیابی به سعادت را برای مردم آن جامعه هموار سازد. اما جهت منفی آن است که تأثیرپذیری فرهنگ موجب شود تغییراتی در جهت تخریب فرهنگ یک جامعه روی دهد؛ به گونه‌ای که نه تنها راه سعادت، صلاح و رستگاری را مسدود سازد، بلکه با از بین بردن فرهنگ یک جامعه و در نتیجه مضمحل شدن هویت آن جامعه، به فروپاشی و اضمحلال یک جامعه منجر گردد.

آنچه می‌تواند جهت مثبت یا منفی تحول فرهنگی را مشخص سازد، عواملی است که در ایجاد تغییر و تحول در یک فرهنگ مؤثرند. این عوامل متعدد و گوناگون هستند و از محیط درونی و بیرونی یک جامعه برآمده‌اند. از این رو مجموعه‌ای از عوامل در ایجاد تحول فرهنگی تأثیرگذارند. هر یک از این عوامل بسته به خاستگاه خود و تأثیراتی که دارد می‌تواند در ایجاد جهت مثبت یا منفی برای تحول فرهنگی مؤثر و کارساز باشد. تغییر و تحول فرهنگی امروزه به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده است و نمی‌توان و اساساً نباید مانع آن شد. اما بی‌تفاوت ماندن در مقابل این تحول و رها کردن آن به حال خود موجب می‌شود عواملی که تأثیر مثبت دارند تضعیف شوند و در مقابل عواملی تقویت گردند که تأثیرات منفی به جا می‌گذارند و در نتیجه تحول فرهنگی جهتی منفی بیابد. در حالی‌که اگر مسئولانه به تحول فرهنگی نگریسته شود، می‌توان با برنامه‌ریزی و پیگیری تحولات فرهنگی به صورت سازمان‌یافته و هدفمند جهت مثبتی به تحولات فرهنگی بخشید. با دقت و بررسی در موضوع تحول فرهنگی می‌توان با تقویت عواملی که تأثیر مثبتی در مسیر تحولات فرهنگی دارند و تضعیف عواملی که تأثیرات منفی بر تحولات فرهنگی بر جا می‌گذارند، مسیر تحول فرهنگی را به جهتی مثبت هدایت کرد و تحول فرهنگی را به جای آنکه به اضمحلال فرهنگی منجر شود به عاملی برای تکامل فرهنگی تبدیل نمود. از این رو است که مهندسی فرهنگی به عنوان یک ضرورت مطرح می‌شود.


جایگاه رسانه در مهندسی فرهنگی

با توجه به ماهیت فرهنگی مهندسی فرهنگی، سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی در پیشبرد آن تأثیر عمده و اساسی دارند. در این میان سهم رسانه‌ها، به ویژه رسانه صدا و سیما، با توجه به ویژگی‌ها، کارکردها و تأثیراتشان بیشتر به نظر می‌رسد.
درباره جایگاه صدا و سیما در مهندسی فرهنگی دو دیدگاه وجود دارد: اول؛ دیدگاهی که فعالیت این رسانه را مساوی و عین مهندسی فرهنگی می‌داند، و دوم؛ دیدگاهی که صدا و سیما را کارگزار و عامل در مهندسی فرهنگی می‌شناسد.
دیدگاه اول از نظریات کسانی چون مک لوهان درباره وسایل ارتباط جمعی ریشه می‌گیرد. مک لوهان برعکس کسانی که بین پیام و وسیله ارسال پیام تمایز و تفکیک قائل‌اند، به چنین تفکیکی اعتقادی ندارد. به نظر او رسانه‌ها، به عنوان ابزارها و فناوری نوینی که در اختیار بشر قرار گرفته‌اند، همراه خود فرهنگ و تحولات اجتماعی را نیز به بار می‌آورند. با این دید است که جمله معروف «رسانه همان پیام است» را عنوان کرده و تمایز و تفکیک بین پیام و رسانه را منتفی دانسته است. با این دیدگاه، وقتی از نسبت بین رسانه و مهندسی فرهنگی بحث به میان می‌آید، ورود رسانه به عرصه زندگی افراد بشر به خودی خود تغییر و تحول فرهنگی را به همراه می‌آورد و نمی‌توان از اجبارهای ناشی از ورود فناوری رسانه‌ای گریخت و به صورت ارادی تصمیم به مهندسی فرهنگی گرفت.

علاوه بر این رسانه فعالیتی کاملاً فرهنگی دارد و این فعالیت با طراحی و هدفمندی انجام می‌شود. از سوی دیگر تمام سازمان‌ها و نهادها که به صورت محدود یا گسترده فعالیت فرهنگی دارند، مستقیم یا غیرمستقیم با رسانه ارتباط می‌یابند و برای کامل کردن کار خود و به ثمر نشاندن آن به همکاری رسانه نیازمندند. رسانه صدا و سیما هم به صورت مستقیم و برای عمل بر اساس رسالت و مسئولیتی که بر عهده دارد کار فرهنگی می‌کند و هم به صورت غیرمستقیم با توجه به مسئولیتی که برای کامل کردن فعالیت دیگر سازمان‌ها و نهادها دارد، فعالیت فرهنگی انجام می‌دهد. بدین‌معنا صدا و سیما در یک جا به صورت مستقل و مستقیم و در جایی دیگر به صورت مکمل و غیرمستقیم در حوزه فرهنگ فعالیت می‌کند و بر آن تأثیر می‌گذارد. از آنجا که تمام این فعالیت‌ها سازمان‌یافته و هدفمندند و با هدف تأثیرگذاری بر فرهنگ جامعه انجام می‌شوند، فعالیت این رسانه مترادف و مساوی با مهندسی فرهنگی معرفی می‌شود.

دیدگاه دوم معتقد به آن است که اگرچه کار رسانه تماماً فرهنگی است و به صورت سازمان‌یافته و هدفمند برای تأثیرگذاری بر فرهنگ جامعه انجام می‌شود، رسانه به مثابه یک مجری و کارگزار عمل می‌کند و تنها مجرایی برای انتقال فرهنگ به حساب می‌آید. این نظر از دیدگاهی ریشه می‌گیرد که بین رسانه و پیامی که از طریق آن منتقل می‌شود، تفکیک قائل است. براساس این دیدگاه رسانه ابزار است و محتوای آن را پیامی مشخص می‌سازد که از طریق آن منتقل می‌شود. این پیام، که مستقل از خود رسانه است، می‌تواند بر فرهنگ مردم تأثیر بگذارد و آن را دچار تغییر و تحول سازد. خود رسانه به خودی خود و جدا از پیامی که از مجرای آن منتقل می‌شود تأثیری ندارد؛ چنان‌که احداث یک ایستگاه تلویزیونی یا رادیویی فقط در صورتی که به کار گرفته شود و پیامی به وسیله آن‌ منتقل شود می‌تواند گذرا باشد، در غیر این صورت تأثیری به بار نخواهد آمد.

در مهندسی فرهنگی نیز رسانه آنچه را در سطحی کلان و خارج از محدوده عمل و حوزه فعالیت رسانه نظریه‌پردازی و طراحی شده است، عملیاتی و اجرا می‌کند. بنابراین در این اقدام، رسانه مجری و کارگزار به حساب می‌آید و فعالیت آن نه مساوی با مهندسی فرهنگی بلکه فقط دربرگیرنده بخشی از مقوله مهندسی فرهنگی، آن هم در مرحله عمل و اجراست. البته این بخش از فعالیت بسیار مهم است و که اگر نادیده گرفته شود یا حاشیه‌ای و فرعی تلقی شود، اساساً تحقق اهداف مهندسی فرهنگی دشوار می‌گردد.

ویژگی‌هایی که مهندسی فرهنگی از یک سو و رسانه از سوی دیگر دارد دیدگاه دوم را تأیید می‌کند. اول آنکه مهندسی فرهنگی فعالیتی است که از حوزه نظر و طراحی شروع، و به حوزه عمل کشیده می‌شود. طرح نظریه فرهنگی و طراحی فرهنگ مطلوب بر اساس آن، با هدف مهندسی کردن فرهنگ جامعه، خارج از مسئولیت‌های صدا و سیما است. نظریه‌پردازی بر عهده نخبگان فکری و فرهنگی جامعه قرار دارد و طراحی فرهنگ براساس این نظریه‌ها نیز در نهادهای تصمیم‌گیر و برنامه‌ریز انجام می‌شود. صدا و سیما نیز ممکن است در این زمینه وظایفی داشته باشد، اما همه آن را بر عهده ندارد. دوم آنکه مهندسی فرهنگی یک جریان و برنامه مستمر است که گذشته، حال و آینده را در بر می‌گیرد. اما رسانه‌ها به شدت در قید زمان حاضر هستند و می‌کوشند تا به اقتضائات و نیازهای زمانی پاسخ گویند که در آن به سر می‌برند، بنابراین در بحث مهندسی فرهنگی فقط با بخشی که با زمان حاضر مرتبط است پیوند می‌خورد و همراه می‌گردد. نکته سوم این است که رسانه‌ها به شدت تحت تأثیر تحولات اجتماعی هستند و برای آنکه از این تحولات عقب نمانند و در مواجهه با گرایشات غالب بر جامعه به حاشیه رانده نشوند با آن‌ها همراه می‌شوند، از این رو تأثیرپذیری آن‌ها بسیار زیاد است. این در حالی است که مهندسی فرهنگی طراحی و برنامه‌ریزی برای تأثیرگذاری بر تحولات است و مهندسی با اتکا به طرحی کلان، سازمان‌یافته و هدفمند انجام می‌شود و به پیش می‌رود، از این رو فعالیتی فعالانه برای تأثیرگذاری بر تحولات اجتماعی و فرهنگی به حساب می‌آید، حال آنکه رسانه‌ها تحت تأثیر تحولات اجتماعی‌اند و بیشتر واکنشی عمل می‌کنند و عکس‌العملی در برابر امر واقع شده می‌باشند. نکته چهارم آن‌ است که طرح کلان مهندسی فرهنگی اساساً نمی‌تواند به وسیله یک نهاد یا سازمان انجام شود، بلکه فعالیتی جمعی است و فقط با مشارکت جمعی مجموعه‌ای از نهادهای مؤثر بر فرهنگ جامعه باید اجرا گردد. از این رو رسانه‌ها به هر میزان هم که در فرهنگ تأثیر داشته باشند، نمی‌توان فعالیت آن‌ها را مترادف و مساوی با مهندسی فرهنگی دانست. در واقع رسانه‌ها بخشی از این حرکت جمعی را بر عهده دارند و به پیشبرد آن کمک می‌رسانند.

 

کارکردهای رسانه در مهندسی فرهنگی

اگر بنا به تعریف فوق رسانه صدا و سیما را عامل و کارگزار طرح مهندسی فرهنگی بدانیم، باید آن را فراگیرترین و گسترده‌ترین نهاد مؤثر در عملیاتی کردن طرح مهندسی فرهنگی شناخت. این رسانه کارکردهایی دارد که براساس آن‌ها می‌تواند در اجرای مهندسی فرهنگی آنچنان مؤثر عمل نماید که جانشین دیگری برای آن متصور نیست. از این رو است که امروزه هر طرح فرهنگی حتی اگر سازمان‌ها و نهادهای دیگر متولی اجرای آن باشند برای عملیاتی شدن به رسانه صدا و سیما نیاز دارد.

 نتیجه‌:
رسانه ها به طور اعم و تلویزیون به شکل خاص ، یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی هستند که نقش اساسی در انتقال میراث فرهنگی و احتماعی و ارزش های جوامع دارند . در دوره ی کنونی که عصر اطلاعات و تکنولوژی های نوین نام گرفته است ، این رسانه ها هستند که با کارکردهای خود و به کارگیری شیوه های جدید اطلاع رسانی ، الگوهای نوین فرهنگی و اجتماعی را به جوامع وارد می کنند که جایگزین ارزش ها و الگوهای فرهنگی سنتی می شوند و به عنوان عاملان تغییر و تحول در ارزش ها و هنجارها و الگوهای فرهنگی جوامع عمل می کنند . بنابر این ، رسانه ها نقش مهمی در گستره ی جهانی شدن ایفا نموده و یکی از عاملان اصلی جهانی شدن فرهنگ هستند . نکته ی عمیق در جهانی شدن فرهنگی به معنای انتقال هنچارها و ارزش هاست که در الگوهای ظاهری فرهنگ متجلی می شوند و  رسانه ها از اشکال عمده ی فرهنگ در حهان و عامل انتقال فرهنگ هستند . بنابر این ، توجه به کارکردهای رسانه ها در هر کشور ، اهمیت بسیار زیادی دارد  و باید با تدوین استراتژی های صحیح در تدوین برنامه های رسانه ها از جمله برنامه های تلویزیون ، تدابیری اتخاذ شود که بتوان از تهدیدات جهانی شدن پرهیز نمود و از نقاط قوت آن بهره گرفت .

 

رسانه ها

ویژگی های ذاتی و وضعی رسانه ها

ویژگی های ذاتی یک رسانه ویژگی های تعریف کننده آن رسانه اند. این ویژگی ها عبارتند از نمادها و ترکیبهای مشتق از آنها که برگرفته از نظام نمادی اند و این نظام نمادی خود حاصل ارتباط با تکنولوژی انتقال خاصی است. اما وضعیت استفاده از رسانه حتی اگر اختصاص به نوعی رسانه داشته باشد مثلا تاریک بودن تالار نمایش , درس معلم , ویژگی های وضعی رسانه اند.

این ویژگی ها وضعی اند چه به آسانی میتوان آنها را از یک رسانه منتزع کرد, به صورت دیگری به کار گرفت, یا حتی به رسانه دیگری بست.این ویژگی ها در منتهای مراتب مختصات رسانه اند.

 

کارکردهای رسانه :

1-   رسانه و اعتماد سازی: اعتماد سازی در زمینه سیاستهای کلی یک جامعه و نظام یکی از وظایف و نقش های مهم رسانه است.رسانه ازاین طریق میتواند در ترسیم اهداف ،اولویت ها و تبیین برنامه ها و همچنین بسیج جامعه نقشی بسزا داشته باشد. با امر اجرای برنامه با آگاهی کامل مردم و همراهی عمومی ایشان با کمترین مشکل و درگیری قابل انجام خواهد بود.

2-   رسانه و انعکاس واقعیت ها: انعکاس واقیت های اقتصادی و اجتماعی بدون یکی از ملزومات رسانه ایست. در این امر رسانه باید به هیچ وجه جانب گروهها و نهاد های خاص و مختلف را نگیرد و برای دو سوی جریان یعنی مخالفین و موافقین فرصت کافی برای اظهار نظر و اعلام نظرات خود را در نظر بگیرد.

3-   رسانه و نقد سازنده : نگاه واقع بینانه به مسئل جامعه و به خصوص اقتصادی خود یک نقد سازنده است . بطور حتم اگر   رسانه ای بتواند نقش خود را در انعکاس بدون کم و کاست و واقعی یک اتفاق و ماجرای اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی و سیاسی رعایت کند خود گام مهمی در ایجاد و شکل دهی افکار عمومی برای نقد مسائل برداشته است.

 

مساله تلویزیون :

باید توجه داشت که رسانه نه تنها یکی از عناصر مهم و اساسی زندگی گروهی انسان است، بلکه سنگ بنای جامعه و هسته اصلی تشکیل ساختمان اجتماعی است; چه اینکه بدون ارتباط، هرگز فرهنگ پدیدار نمی گشت و بدون فرهنگ، جامعه لباس وجود بر تن نمی کرد. از این رو، در نظام های اجتماعی کوچک و بزرگ همانند خانواده، اجتماعات روستایی، شهری، کشوری و بین المللی، ارتباط در انتقال دانش ها و مهارت ها و نگرش و باورها و ارزش ها، نقش برجسته داشته است و می تواند به شکل گیری و تغییر شناخت ها، عقاید، ارزش ها و رفتار انسان منجر گردد. به همین دلیل، ارتباط به عنوان یکی از ابزارهای اصلی تغییرات اجتماعی و سیاسی مطرح است. روشن است که ارتباط خود به خود صورت نمی گیرد، بلکه نیاز به ابزار است. رسانه تصویری را ابزار ارتباط دانسته اند و در تعریف آن چنین گفته اند: «رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن معنا و مفهوم موردنظر خود (پیام) را به گیرنده منتقل می کند. به عبارت دیگر، رسانه تصویری ، وسیله حامل پیام از فرستنده به گیرنده است. فیلم، رادیو، تلویزیون، ماهواره و سینماو... نمونه هایی از رسانه هستند
رسانه های تصویری علاوه بر ویژگی های مشترک، هر یک دارای مزیّت ها و محدودیت های خاص خود هستند.

 اما درباره ویژگی های مشترک وسایل ارتباط جمعی، سادنی مید می گوید:

 ویژگی های ذیل وسایل رسانه های تصویری را به ابزاری منحصر به فرد تبدیل کرده اند:
    تعداد گیرندگان رسانه های تصویری جمعی نسبتاً زیاد است.
     ترکیب گیرندگان   بسیار متنوّع است.
     با ارسال پیام از  طریق وسایل ارتباط جمعی، نوعی تکثّر پیام به وجود می آید.
     توزیع پیام  سریع است.
    هزینه برای مصرف کننده کم است.


اگرچه تلویزیون بسیاری از ویژگی های یادشده روزنامه و رادیو را ندارد، اما از جهات دیگر، دارای خصوصیاتی منحصر به فرد است که آن را از سایر رسانه های جمعی، حتی روزنامه و رادیو، متمایز می سازد.
اول، بیشترین مخاطب این رسانه، قشر کودک و نوجوان هستند و با توجه به وقت زیادی که کودکان و نوجوانان ۳ـ۱۶ سال صرف دیدن برنامه های تلویزیونی می کنند، برنامه سازان آن را قادر می سازد با بهره گیری از برنامه های ارزشی و یا هر باور و ایده ای که خود تشخیص می دهند،

رسانه و قدرت

رابطه قدرت سیاسی ،افکار عمومی و رسانه

دربررسی وسایل ارتباط جمعی معاصرچون مطبوعات وخبرگزاری ها، می توان آنها را به عنوان مهمترین وسیله ارتباط سیاسی از قرن 19 تا اواسط قرن 20 به شمار آورد.
در این دوران، رسانه‌ها به ویژه مطبوعات، گزارشگر وقایع سیاسی و منعکس کننده مذاکرات مجامع سیاسی و نهادهای قانون گذار محسوب می شوند. مطبوعات همچنین به عنوان سکو یا تریبون برای بیان عقاید سیاسی و وسیله‌ای در دست احزاب و سازمانهای سیاسی برای بسیج افکارعمومی یا شکل دادن به مرام ومسلک به کار می‌روند. آنها ابزاری برای "پروپاگاندا" propaganda در کشمکش بین دولتها و ناظر برعملکرد حکومتها و از همه مهمتر وسیله‌ای برای آگاه کردن مردم ازمسائل مملکتی و اعمال قدرت درجوامع هستند. رابطه‌ی نزدیک بین سیاست و رسانه‌ها را می‌توان از امتیازاتی شمرد، که در جوامع مختلف ازسوی حکومتها برای آنها منظور شده است. البته این امتیازها درمواردی تبدیل به محدودیت‌هایی نیز می‌شود و بسته به نوع نظام حاکم بر جوامع متفاوت است. نقش انتقادی و بسیج‌گر رسانه‌ها به‌ویژه مطبوعات درانقلابهای آمریکا، فرانسه، اروپای مرکزی و روسیه برای هیچکس پوشیده نیست. بنابراین رسانه‌ها همواره بخش جدایی ناپذیر درامر نشر اندیشه‌ها و رابطی درمناقشات بین طرفین دعوا برسرقدرت سیاسی، ایدئولوژی های سیاسی، دولت و اپوزیسیون و مردم بوده اند. به عبارتی نهادهای سیاسی درابتدایی ترین جوامع تا پیچیده ترین آنها، برای اعمال قدرت بدون به کارگیری عامل ارتباطی نمی‌تواند موجودیت داشته باشد.
همچنین ارتباطاتی که بین رسانه‌ها و نهادهای سیاسی انجام می‌گیرد، ارتباطات سیاسی نامیده می شود. ارتباطی که درآن رسانه‌ها، نقش مؤثری درقدرت نظامهای سیاسی دارند. رسانه ها موجب ارتباط نهادهای سیاسی مختلف می شوند. ارتباطات سیاسی و نظامهای حاکم براین رسانه ها سعی در استفاده ابزاری ازرسانه ها برای رسیدن به اهداف خود دارند. این نظام ها، بدنبال کنترل رسانه ها هستند.

 

 

ارتباطات سیاسی رسانه و تعانلات دو جانبه

ارتباطات سیاسی، انتقال اطلاعات مناسب ازنظر سیاسی از یک بخش نظام سیاسی، به بخش دیگر و میان نظام های اجتماعی و سیاسی است.
اطلاعات مناسب نه تنها به مسائل واقعی، مثلا ً آنچه اتفاق افتاده است، بلکه به انتقال اندیشه، فرهنگ ها و نگرش ها نیز مربوط می شود. بنا به تعریف، ارتباطات برای همه رفتارهای سیاسی و اجتماعی مهم است. بدون ارتباطات، سیاست و جامعه نمی تواند وجود داشته باشد. ارتباطات سیاسی، عنصر پویای نظام سیاسی است. "کارل دویچ" Duich درمطالعه‌ی کلا سیک خود، حکومت و ارتباطات را درکانون درک سیاسی قرارمی‌دهد.
از نظر تحلیلی، کاملا ً پذیرفتنی است، که به جای بحث درباره ارتباطات بطورکلی، ازارتباطات سیاسی سخن گفته شود. روشن است پیام‌هایی به‌ویژه سیاسی وجود دارند، که می‌توان آنها را تشخیص داد. مانند سخنان سیاستمداران، بیانیه‌های انتخاباتی،تصمیمات حکومتی و بحث های منوط به سیاست‌ها و برنامه‌ها.
همین گونه نیز کانالهای ارتباطی‌ای وجود دارند، که عمدتا ً یا منحصرا ً سیاسی هستند. مانند مذاکرات مجالس قانونگذاری، جلسات بحث و گفتگو یا گردهمایی های حزبی، جلسات سیاست گذاری و برنامه‌های بحث و گفتگو، درباره مسائل روز در رادیو و تلویزیون. با وجود این از نظر ساختاری، ارتباطات سیاسی بخشی از نظام سیاسی نیست. بلکه جزئی جدایی ناپذیر از نظام ارتباطات جامعه است. الگوهای ارتباطی معین ممکن است به میزانی کمتر یا بیشتر سیاسی تشخیص داده شوند. ازاین جهت که سیاست مسأله اصلی مورد توجه آنها است. به عبارتی جلسات کابینه در بریتانیا یا جلسات بحث و گفتگو میان رئیس جمهور آمریکا و مشاورانش مثالهای آشکاری از ارتباطات سیاسی هستند. اما فرایندهای ارتباطی مورد استفاده آنها، مشخصاً سیاسی نیستند. توزیع اسناد قبل ازتشکیل جلسه و بحث میان افراد، دریک جلسه، پدیده های معمول بیرون از حوزه سیاسی هستند. رسانه های همگانی ممکن است در بعضی از جوامع، شدیداً تحت کنترل سیاسی باشند. اما آنها منحصراً سیاسی نیستند.
در حوزه گسترده این ارتباطات، ارتباط رهبران جامعه با مردم، ارتباطات بین گروه های سیاسی، ارتباط بین خواسته های مردم و اهداف سیاستمداران و ارتباط بین احزاب و مردم جای می گیرند.

 

ویژگی های ارتباطات سیاسی

همانطورکه گفته شد، ارتباطات سیاسی ازطریق رسانه های موجود درجامعه دنبال می شود. اگرچه پیام‌های ویژه سیاسی و کانال های ویژه سیاسی ارتباطات، آشکارتر از همه در درون خود نظام سیاسی وجود دارند.
بیشترارتباطات سیاسی ازطریق کانالهای ارتباطی جامعه برقرار می‌گردند و پیام های سیاسی، به‌ویژه پیام‌های موجود در ذهن دریافت کنندگان، همیشه از پیام های دیگر تفکیک نمی شوند. برای مثال تنها مقدار محدودی از بازده رسانه‌های همگانی مخصوصاً در مورد رادیو و تلویزیون سیاسی است. اگرچه بدیهی است که نظریه پردازان "سرکردگی" مانند "گرامشی" و ساختارگرایانی مانند "آلتوسر" Altoser تعریف بسیار وسیع تری در مورد اینکه چه چیزی سیاسی است، به کار می‌برند. علاوه بر آن بسیاری از آنچه سیاسی است یا اهمیت سیاسی دارد، توسط بسیاری از اعضای جامعه لزوماً ای‌نگونه شناخته نمی‌شود. برای مثال اهمیت زیاد مسائل محیطی، اهمیت سیاسی برخی از آنها را افزایش داده است و باعث گردیده ،که بعضی دیگر که قبلاً تصورنمی شد، اهمیت سیاسی داشته باشند، سیاسی درنظر گرفته شوند. مثلاً جرم وجنایت لزوما ً سیاسی تلقی نمی گردند، تا زمانی‌که شکلی به خود بگیرند، یا به ابعادی برسند که سبب شود، اعضای جامعه احساس کنند که دولت باید برای برخورد با آن، دست به اقدام بزند.ارتباطات سیاسی،مانند ارتباطات در زمینه‌های دیگر، هم به صورت عمودی و هم به شکل افقی عمل می کند. یعنی همیشه به صورت یک جریان دوطرفه و بطور جانبی میان افراد وگروه ها صورت می گیرد. بدین‌سان افراد و گروههای مختلف، شبکه های ارتباطات و الگوهای مشخص و متفاوتی خواهند داشت. برای مثال مقامات سیاسی، همتایان خود، اعضای بوروکراسی، طرفداران ومخالفان سیاسی خود، رهبران گروه های سیاسی، رسانه‌های همگانی و عامه مردم را هم جزء منابع و هم درزمره مخاطبان به شمارمی آورند. کانال‌هایی که آنها مورد استفاده قرارمی دهند، ممکن است شامل روابط رو در روی رسمی و غیررسمی درسطح میان فردی، روابط مستقیم وغیر مستقیم با رسانه های همگانی، گروههای فشار وعامه مردم باشد.

به طورخلاصه مقامات سیاسی ممکن است، شبکه های ارتباطی گسترده ای داشته باشند، که نسبت به پدیده های سیاسی بسیار حساسند. برعکس، عامه مردم تا آنجا که به ارتباطات سیاسی مربوط می شود، اکثرا ً شبکه های بسیار محدودتری خواهند داشت، که بسیار بیشتر به رسانه های همگانی وابسته اند و به شیوه ای متناوب و چند باره عمل می کنند.

 ارتباطات سیاسی ازسه کانال اصلی استفاده می کند:

 رسانه‌های همگانی، گروه‌های فشار و احزاب سیاسی و روابط غیررسمی بین افراد وگروه ها.


رسانه های همگانی برای پخش گسترده اطلاعات سیاسی مهم هستند.و دربیشتر جوامع مهمترین منبع اینگونه اطلاعات راتشکیل می دهند و تلویزیون دراین بین مهمترین آنهاست. رسانه ها همچنین با تبلیغ عقاید افراد و گروه‌ها، در شکل‌گیری افکارعمومی ایفای نقش می کنند. این امر می‌تواند رسانه‌ها را به ایفای نقش های مهم، در فرایند دستور کار و تصمیم‌گیری رهنمون کند. یعنی به اینکه چه مسائلی مهم در نظر گرفته شوند و کدام مسائل مهمتر ازبقیه هستند، کمک کند. گروه‌های فشار و احزاب سیاسی به‌ویژه در روابط دوسویه میان سیاستمداران و بوروکراتها و انواع مختلف فعالان سیاسی و بخش های خاص یا معین افکار عمومی در جامعه، اهمیت دارند.
روابط غیر رسمی میان افراد و گروه ها نیز مهم هستند. به ویژه ازطریق نظریه " جریان دو مرحله ای " که درآن رهبران عقاید به عنوان کانالهای اطلاعات، به عنوان منابع فشار اجتماعی برای پیروی کردن از هنجارهای گوناگون و به عنوان منابع حمایت از به هم پیوستگی گروهی در رفتار اجتماعی و سیاسی عمل می‌کنند. اما همانند مشارکت سیاسی، ارتباطات سیاسی را نباید به طور مجزا در نظر گرفت. هر چند که این امر، از نظر تحلیلی امکان پذیرباشد. بلکه باید جزئی از الگوهای ارتباطی گسترده‌تر درجامعه به‌طور کلی در نظر گرفته شود.



رسانه ها وافکارعمومی


رسانه‌های همگانی بدون تردید نقش بسیار مهمی در شکل‌گیری افکار عمومی دارند. هرچند توافقی درباره ماهیت این نقش وجود ندارد. یکی ازافرادی که دراین زمینه تحقیقات زیادی داشته است، " دنیس مک کویل " Mcquill است، که نوع شناسی جامعی از آثار رسانه ها فراهم کرده است. در این نوع‌شناسی، او تمایز اساسی بین آثار کوتاه مدت و درازمدت و آثار عمدی و غیرعمدی برقرار می کند. او سنجش دقیق آثار مختلف را دشوار می‌داند. ممکن است در طول زمان و از یک بخش جامعه به بخش دیگر فرق کند.
رسانه‌های همگانی، مهمترین منبع اطلاعاتی درباره مسائل سیاسی در کشورهایی مانند انگلیس هستند. تحقیقات گسترده در این زمینه، این حرف را ثابت کرده است.در مورد نقش رسانه‌ها نیز،درتعیین دستورکار تصمیم گیری سیاسی، نمی توان تردید کرد. نمونه بارز این اثرگذاری بر افکار عمومی را می‌توان در جریان "واترگیت" که به رسوایی و سقوط "نیکسون" انجامید، مشاهده کرد. با این حال بررسی آثار رسانه‌ها در کنترل اجتماعی، اجتماعی شدن یا تغییرات نهادی یا فرهنگی دشوار است. رژیم‌های توتالیتر، آشکارا از رسانه‌ها برای اعمال کنترل اجتماعی و نفوذ در فرایند اجتماعی شدن استفاده می‌کنند. اما رابطه بین رسانه ها وحکومت درکشورهایی همانند بریتانیا و آمریکا بسیار پیچیده‌تر است. کمونیست‌ها معتقدند، که رسانه ها بدنبال تأمین منابع سرمایه داران هستند و برای گفته‌های خود نیزدلایل مختلفی ارائه می دهند.

تأثیر عوامل سیاسی برارتباطات
ارتباطات سیاسی نیز مانند ارتباطات، به طوراجتناب ناپذیری از عوامل گوناگونی از قبیل عوامل طبیعی، تکنولوژیک، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی وسیاسی تأثیر می‌پذیرند. از بین این عوامل گذشته از اهمیت تک‌تک آنها ما به بررسی عوامل سیاسی اکتفا می‌کنیم:
عوامل سیاسی برشبکه ارتباطات وبه طورقابل ملاحظه ای درمیزانی که شبکه ارتباطات تابع کنترل سیاسی حکومت هستند، تأثیر می گذارند. رسانه‌های همگانی در بسیاری ازجوامع و آشکارتر از همه درنظام های توتالیتر یا اقتدارگرا، تابع میزان متفاوتی ازسانسور هستند. برای مثال آلمان نازی ونظام های کمونیستی شوروی و اروپای شرقی، کنترل دقیقی بررسانه های همگانی و معمولا ً بر وسایل تکثیر اطلاعات، ماشین چاپ، دستگاه فتوکپی و حتی ماشین تحریر اعمال می کنند. با وجود این، کنترل اطلاعات درهمه جوامع وجود دارد. سانسور حتی به صورتی دیگر دربیشتر کشورها وجود دارد. حتی اگر به آنچه مستهجن ومخالف اخلا ق تلقی می گردد، محدود باشد.کمتر حکومتی است که سعی نمی کند، کنترل بر اطلاعات را به هرصورتی حفظ کند و بطور ضمنی براین اعتقاد که اطلاعات قدرت است، صحه نگذارد.

 

رابطه قدرت سیاسی و رسانه
دربررسی رابطه بین قدرت سیاسی و رسانه ها، می توان سه مدل عمده را از یکدیگر تفکیک کرد:

الف) مدل دستکاری کردن:
براساس این مدل، صاحبان ابزار تولید درجهت منافع خودشان وسایل تولید فرهنگ و اندیشه را درجامعه کنترل می‌کنند. این مدل برپایه فلسفه مارکسیسم استواراست.
دولتها در جوامع سرمایه داری، نماینده صاحبان سرمایه محسوب می‌شوند و با استفاده از وسایل ارتباط جمعی، سعی در حفظ وضع موجود دارند. بنابراین دولت یا کسانی که مالکیت یا مسئولیت اداره این رسانه ها را برعهده دارند، آگاهانه محتوای آنها را دستکاری می‌کنند. بدین ترتیب رسانه‌ها موجب می شوند، که صاحبان سرمایه، ثروتمند شوند وثروت بیشتر، قدرت سیاسی بیشتری برای آنها به ارمغان می آورد. افرادی چون " هرمن " Herman و " چامسکی " Chomsky ازاین دیدگاه دفاع کرده‌اند.

ب) مدل هژمونی( سرکردگی):
این مدل نیز بر پایه فلسفه مارکسیسم استواراست، که اولین بار توسط " آنتیونیوکراشی " عنوان شد و ریشه در افکارمتفکرانی چون " لوی آلتوسر" و " نیکوس پولانزاس" دارد. هژمونی درلغت به معنای حاکمیت نوعی اندیشه در جوامع، طی دوره ای خاص است. این مدل، ایدئولوژی را بهتر از ساختار و منافع اقتصادی می‌بیند. براساس این دیدگاه، روزنامه نگاران و روشنفکران درجامعه بر اساس ایدئولوژی خودشان عمل می‌کنند. زیرا منافع طبقاتی و اجتماعی، و به عقیده "گرامشی"، اندیشه برتر یا تفکرحاکم در جامعه، به‌طور ناخودآگاه در ضمیر روزنامه‌نگار جا دارد و از این رو رسانه بخشی از ایدئولوژی حاکم محسوب می‌شود.

ج) مدل کثرت گرا:
در مدل کثرت گرا که بر اساس دیدگاه "ماکس وبر" طرح ریزی شده است، تنها به طبقه بندی جوامع از نظر اقتصادی توجه نمی‌شود. بلکه موقعیت‌های سیاسی و منزلت های اجتماعی نیز در آن وارد می‌شود. ازاین رو "جهت گیری" در رسانه‌ها با توجه به نیاز مخاطبان و ازسوی بازار مشخص می شود. محتوای رسانه ها متنوع می‌شود و سانسوری در کار نخواهد بود. دراین مدل، آزادی بیان حق همگان محسوب می‌شود.

انواع نظامهای حاکم بررسانه ها
همانطور که گفته شد، رسانه‌ها عامل اصلی توزیع اطلاعات در جوامع معاصر به شمارمی‌روند و نقش هایی، ازجمله ناظران اجتماع، سازندگان افکار عمومی و مشوقان مردم در امر مشارکت سیاسی، برای آنها منظور شده است. اما رسانه‌ها در عمل، با توجه به رژیم های سیاسی متفاوت، با محدودیت‌هایی مواجهند، که گاه به صورت سانسور و گاه به شکل فشارهای مالی و گاه متأثر ازخواست مخاطبان ظاهر می‌شوند.
از دیدگاه " دوفلور " کارکرد رسانه ها را می توان همچون دیگر "نهادهای اجتماعی" درچارچوب رژیم های سیاسی مورد توجه قرارداد. "سیبرت " Sibert و همکارانش درسال 1956 برای اولین بار در یک دسته بندی، به چهار نوع رژیم سیاسی با نظام رسانه ای متفاوت اشاره می کند.

بعدها "دنیس مک کویل " آنها را تحت عنوان نظریه های هنجاری درشش گروه تقسیم می کند:

1 -  نظام آمرانه یا استبدادی:

 این نظام ازنظرتاریخی، قدیمی ترین نوع محسوب می شود و مبتنی برحق آمرانه و مطلق حکومت دربرابر رسانه هاست. به‌طوری که اداره وکنترل این وسایل درانحصار دولت است و پیامهای آنها همانند و در یک قالب تهیه و پخش می‌شوند. آلمان نازی و اسپانیای فرانکو از این نمونه‌اند.

2 -  نظام آزادی گرا:

این دیدگاه، ریشه درجنبش های روشنفکری قرون 17و 18 میلا دی دارد و متأثر از نظرات " جان لاک " و به خصوص " جان میلتون " می باشد، که برای اولین باردیدگاه " آزادی مطبوعات " را مطرح کرد. ویژگی عمده این نظام رسانه ای، عقل گرایی، لزوم وجود بازار آزاد تبادل اندیشه و پذیرش مسئولیت نظارتی رسانه ها برکارهای دولت می باشد.

 
3 - نظریه کمونیستی:

 ریشه درافکارفلسفی "کارل ماکس" دارد. این رویه پس ازانقلاب اکتبر روسیه درسال 1917 توسط "لنین" به کار گرفته شد. بر پایه‌ی این نظر،آزادی مطبوعات درجوامع غربی چیزی جز استثمار توده ها نبوده است. بنابراین دولت مجازاست آنها را به عنوان ابزار توسعه به کارگیرد.

  4 -  نظریه مسئولیت اجتماعی:

 این نظام درشروع قرن بیستم درآمریکا پیدا شد. دیدگاهی که توسط حقوق دانان و سندیکاهای مطبوعاتی عنوان شد.مهمترین نکته دراین نظام، حقوق گروه ها، محورکردن جامعه و ایجاد انگیزه برای گفتگوی بیشتر میان افراد بود. به این معنا که باید درجامعه، برای افراد و اندیشه‌ی آنها ارزش قائل شد. این دیدگاه، بهترین شکل کنترل ونظارت برکار رسانه ای ازطریق سندیکاهای رسانه‌ای است.

5-  نظریه انقلابی توسعه ای:

 این نظریه یک دیدگاه جهان سومی به حساب می آید، که به دو نوع نظام آمرانه و کمونیستی شباهتهای زیادی دارد. دراین نظام، رسانه ها درکنترل مستقیم دولت می باشند ولی مسئولیت پیشبرد اهداف توسعه ای را دنبال می کنند.

6-  نظریه مشارکت دموکراتیک:

این دیدگاه، به کنترل افراطی محتوای ارتباطات توسط رسانه ها انتقاد می‌کند و خواستار مشارکت نهادهای دیگر گروه‌های کوچک در امر تولید و مالکیت وسایل ارتباط جمعی است.

رسانه‌های قدرت و قدرت رسانه‌ها

در سال‌های پیش از این، وقتی منافع و تفکرات گروهی از انسان‌ها با گروهی دیگر مطابقت نمی‌کرد، در معمول‌ترین حالت جنگی بین آن‌ها درمی‌گرفت. در این میان گروهی تسلیم می‌شد و گروه دیگر سال‌هایی چند تسلط خود را بر آن حفظ می‌کرد. ولی در دنیای جدید که این لشگرکشی‌ها محدود شده و حتی قدرت‌های نظامی، خود داعیه‌دار صلح جهانی هستند، ناخواسته مجبور به رعایت بعضی محدودیت‌ها در حمله‌ی نظامی به کشورهای دیگر شده‌اند.

اگر جنگ عراق و اشغال افغانستان را نادیده بگیریم - که به بهانه‌ی ایجاد صلح جهانی هزاران زن و کودک را به کام مرگ فرستاد- بیشتر اقدامات کنونی در تسلط بر کشورهای دیگر از طریق تکنولوژی‌های جدید صورت می‌گیرد.
دنیایی که اکنون در آن زندگی می‌کنیم، دنیایی است که بدون غوطه‌ور شدن در حجمه‌ای از اطلاعات و داده‌های دیجیتال و الکترونیکی اداری و خانگی، در بیشتر موارد نمی‌توان گذران زندگی کرد؛ طوری که در اکثر امور زندگی به همین داده‌ها وابسته شده‌ایم.



سربازان سلطه
ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که برای اخبار و داده‌های جدید گرسنه است؛ و هر کشوری دسترسی سریع‌تری به اخبار و اطلاعات برای شهروندان خود فراهم کند، از بقیه جلوتر می‌افتد. اگر همین شرایط را در رقابت کشورها در نظر بگیریم، نمی‌توان ادعا و نظریات بسیاری از کارشناسان سیاسی در مورد "جنگ دیجیتالی عصر جدید" را انکار کرد. این روزها، کشورها و قدرت‌های سلطه‌گر با بهره‌گیری از بیشترین حجم اطلاعات و انتقال آن‌ها، اهداف خود را در خارج از مرزهای سرزمینی جستجو می‌کنند و به همین منظور رسانه‌های قدرتمندی برای انتقال اطلاعات و تفکرات استعماری خود به مردم کشورهای مختلف جهان راه‌اندازی می‌کنند که هر روز تعداد آن‌ها در حال افزایش است. اکنون به جرأت می‌توان گفت که حفظ و گسترش قدرت استکباری نظام سلطه به حضور و ظهور رسانه‌هایشان در این دنیای دیجیتال وابسته است.

رسانه‌ها پل ارتباطی و بلکه وسیله‌ی تسلط بر افکار، اراده و احساسات بشریت دوران معاصر به شمار می‌آیند. مراکز رسانه‌های استکبار که به مدرن‌ترین فناوری جهانی مجهزند‌، از یک سو ابزاری در جهت اجرای عملیات روانی قدرت‌ها علیه ملت‌ها و دولت‌های مستقل هستند و از سوی دیگر وسیله‌ای برای کنترل، تضعیف، جهت‌دهی و هدایت جوانان در سراسر جهان محسوب می‌شوند.

با توجه به تحولات عظیم در بهره‌گیری از رسانه‌ها، نظام سلطه از رسانه‌های نوین دیداری، شنیداری و نوشتاری، برای تحمیل اراده‌ی خود بر ملت‌ها استفاده می‌کند. با نگاهی به عملکرد آمریکا در جنگ‌های ویتنام، بالکان، کارائیب، افغانستان، دو جنگ خلیج فارس و همچنین اقدامات روانی و رسانه‌ای‌اش علیه انقلاب اسلامی، آنچه مسلم می‌نماید، این است که جنگ رسانه‌ای از برجسته‌ترین مؤلفه‌های جنگ نرم و کمک به پیشبرد جنگ سخت است. عملیات روانی حتی بدون نیاز به جنگ سخت، به عنوان مهم‌ترین جنگ‌ مدرن در جهان کنونی محسوب می‌شود.

از آن‌جا که قدرت‌ها توان به میدان آوردن نیروی نظامی ‌را ندارند و یا جامعه‌ی آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست، به جنگ رسانه‌ای روی می‌آوردند و از این ابزار بهره‌برداری می‌کنند. در عصر کنونی به دلیل پیچیدگی اجتماعی و اهمیت یافتن نقش رسانه‌های جمعی در ایجاد روابط جوامع، کاربرد این وسایل در زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی ‌بیش از پیش مشهود است و اثر آن را می‌توان در ظهور رفتارهای جدید و با تمایل به غرب در میان جوامع در حال توسعه مشاهده کرد.


سدی در برابر جریان آزاد اخبار
رسانه‌های جهانی امروز نقش و جایگاه بی‌سابقه‌ای در کنترل و هدایت افکار عمومی یافته‌اند. آنچه عموماً در رسانه‌های غربی می‌بینیم، مناظری مجازی‌اند که گاه با دنیای واقعیت به کلی متفاوت‌اند. در کشوری مانند امریکا، رسانه‌های خبری تحت نفوذ و مالکیت شرکت‌های غول‌پیکر اقتصادی در انتقال و تفسیر اخبار، عمدتاً منعکس‌کننده‌ی ایدئولوژی طبقه‌ی حاکم جامعه‌اند. در عین حال، رسانه‌ها گاه این تصور را برمی‌انگیزانند که آزاد و مستقل بوده و قادر به ارائه‌ی گزارش‌های متعادل و تفسیرهای منطقی‌اند.

مخاطبان این رسانه‌ها، بسته به ویژگی‌های فردی خود، کم یا زیاد در معرض تبلیغات روانی جمعی قرار دارند. همه‌ی اخبار به رسانه‌ها می‌رسد ولی آن‌ها همه چیز را منتشر نمی‌کنند؛ کسانی که به بهانه‌ی تعدد و تنوع موضوعات و محدودیت زمان پخش اخبار، راه ورود جریان اخبار به ذهن ما را سَد می‌کنند، برخی را انتخاب، بعضی را انکار و بعضی دیگر را تحریف می‌کنند.

آنچه به عنوان اخبار در رسانه‌های امروز غرب می‌بینیم یا می‌شنویم، عمدتاً "منتخب" و "هدفمند" بوده و علل و پیامد‌های یک واقعه را بر اساس دیدگاهی ویژه و منحصر به فرد، بررسی می‌کنند. به ندرت به اخباری برمی‌خوریم که دقیق و مستند ارائه شده و مبتنی بر آمار و ارقام موثق باشد. تلخ‌‌تر این‌که با گذشت سال‌ها از تبلیغات رسانه‌ای غرب و پیشرفت روزافزون فناوری‌های ارتباطاتی و علوم شناختی در چند دهه‌ی اخیر، قوه‌ی قضاوت و تحلیل مخاطبان جهانی این رسانه‌ها رو به کاستی نهاده است و همین امر باعث شده حتی ساده‌ترین دروغ‌ها در رسانه‌های غربی به امری مستند و قابل هضم برای شنوندگان یا بینندگان تبدیل شود.

 

انحصار نوین رسانه ای

امروزه تعداد رسانه های به شدت زیاد شده است. فراوانی و تعداد کثیر این مجراهای اطلاع رسانی و خبر پراکنی این ذهنیت را ایجاد می کند که مالکیت و تنوع دیدگاه ها بسیار متنوع و گوناگون شده و لذا دیگر تک صدایی و انحصارگرایی در عرصه رسانه ها به پایان رسیده است.اما باگدیکیان در این کتاب می کوشد تا نشان دهد چگونه باوجود این حجم عظیم رسانه ها مالکیت رسانه ای در دست تعداد معدودی است.

در حال حاضر 1468 روزنامه، شش هزار مجله، ده هزار ایستگاه رادیویی، دو هزار و هفتصد ایستگاه تلوزیونی و کابلی و دو هزار و ششصد ناشر کتاب به دویست و هشتاد ملیون آمریکایی خدمت می کنند. اینترنت نیز نیرویی بی سابقه و جدیدی به دنیای رسانه ها افزوده است. اگر چه رسانه های امروز پیام خود را به تعداد بیشتری از مردم آمریکا می رسانند، اما نسبت به سابق تعداد انگشت شماری کنترل این رسانه ها را بر عهده دارند. در سال 1983 حدود پنجاه بنگاه رسانه ای برتر فعالیت می کرد که این تعداد اکنون به پنج بنگاه تقلیل یافته است. امروز این پنج بنگاه هستند که تصمیم می گیرند که مردم از چه خبری آگاه شوند یا نشوند.

به تعبیر باگدیکیان، در سال 1983 برای گردهمایی مالکان برتر رسانه ای فضایی به اندازه یک سالن باله در یک هتل متوسط نیاز بود اما امروز مالکان برتر رسانه ای می توانند در یک کیوسک تلفن عمومی هم جمع شوند.

تصادفی نیست که با یک کاسه شدن رسانه ها و تحکیم عده ای انگشت شمار، طیف سیاسی کشور نیز دچار تغییر شده است. امروز صاحبان این رسانه های برتر بیش تر طرفدار سیاستهای محافظه کاران هستند و میهمانان میز گردهایشان را نیز بر همین اساس انتخاب می کنند. در واقع این پنج قدرت بزرگ رسانه ای به بازیگران اصلی در تغییرات سیاسی کشور تبدیل شده اند. آن ها در تصویب قوانین تاثیر می گذارند و از این نفوذ برای افزایش سیطره بنگاهشان استفاده می کنند و جلوی تصویب قوانین و آیین های کنترل کننده قدرت و نفوذشان را می گیرند. انها نیروهایشان را در "انجمن ملی بنگاه های خبر پراکنی"، یکی از قدرتمند ترین لابی های واشینگتن متمرکز کرده اند تا قوانین و آیین نامه های محدود کننده قدرت انحصاری شان را بگیرند.

رسانه تنها صنعتی نیست که در اقتصاد آمریکا انحصاری شده است. محصول رسانه ها از یک جنبه منحصر به فرد است: بر خلاف سایر صنایع که محصولاتشان مادی و مصرفی است تولیدات رسانه ها اجتماعی و سیاسی است. فن آوری های جدید قدرت رسانه های گروهی را به نحو بی سابقه ای بر دانش و ارزش های این کشور مستولی کرده است. ظرف کمتر از یک نسل این پنج قدرت در هم تنیده بزرگ رسانه ای نفوذ خود را در خانه و مدرسه و محل کار شهروندان بسط داده اند.

امروز در آمریکا پنج شرکت با گستره ای جهانی که با بسیاری از ویژگی ها و خصوصیات یک کارتل اداره می شوند، صاحب اکثر روزنامه ها، مجلات، انتشارات و استادیو های تولید فیلم سینمایی و ایستگاه های را دیو تلوزیونی در این کشور مدعی پلورالیسم هستند.

این پنج بنگاه اقتصادی چند منظوره عبارتند از : تایم وارنر که در سال 2003 بزرگترین شرکت رسانه ای دنیا بود. کمپانی والت دیسنی، نیوز کور پوریشن متعلق به روبرت مرداک که پایگاه اصلی اش در استرالیاست، وایاکام و برتلزمان در آلمان هستند.

امروز هیچ یک از این غولهای رسانه ای به خود زحمت نمی دهد تا فقط در یک حوزه واحد سرامد باشد. استراتژی آنها داشتن سهام های عظیم و عمده در همه رسانه هاست، از روزنامه گرفته تا استادیوی فیلم سازی.

در سال 1990 تایم با وارنر کامیونیکیشن ادغام شد و تایم وارنر را به وجود آورد. در سال 2000 آمریکن آن لاین ارائه کننده خدمات اینترنتی تایم وارنر را به قیمت 182 میلیارد دلار خرید و بزرگترین شرکت ادغام شده در طول تاریخ به "ای ا ال تایم وارنر" تغییر نام داد. در سال 2003 کمیسیون امنیت و مبادله اعلام کرد از روشهای حسابداری امریکن آن لاین پیش از خرید تایم وارنر تحقیق و تفحص می کند. این تحقیق و تفحص معانی تلویحی نگران کننده ای به همراه داشت. در اکتبر سال 2003 هیات مدیره به حذف "ای ا ال" از نام این شرکت رای داد. با وجود این "ای ا ال تایم وارنر" در خارج از مرزهای آمریکا به حیات خود ادامه می دهد و به همان اندازه نیز عده ای "ای ا ال" را به عنوان هویتی مستقل به رسشمیت می شناسند. به هر حال نامش هر چه باشد هنوز از بزرگترین شرکتهای رسانه ای دنیاست.

ضرورتی ندارد که یک بنگاه به تنهایی همه چیز داشته باشد تا به قدرت انحصاری دست یابد. همچنین ضرورتی ندارد که از بعضی رقابت ها اجتناب کند. به لحاظ فنی، شرکت های رسانه ای برتر "الیگوپلی" محسوب می شوند، یعنی کنترل اوضاع به دست عده ای کم شمار است که هر یک به تنهایی بر کل بازار کنترل ندارند، اما قادرند شرایط بازار را تغییر دهند. معروف ترین کارتل جهانی "اوپک" است، سازمان کشورهای صادر کننده نفت که میان اعضایش گاهی جنگ های بیرحمانه ای در می گیرد و در میان بعضی اعضا نیز حسادت متقابلی وجود دارد، اما زمانی که موضوع به فعالیت اصلی کارتلشان یعنی نفت مربوط باشد، یک صدا و همسو می شوند.

بنابراین تایم وارنر به عنوان بزرگترین شرکت رسانه ای با سایر پنج عضو این حوزه، همچون برتلزمان که بزرگترین ناشر کتابهای انگلیسی زبان به حساب می آید رقابت می کند. اما در اروپا ای ا ال تایم وارنر با برتلزمان و نیوز کورپوریشن در بخش تلوزیون های کابلی یعنی "کانال پنج" شریک است. از این رو بر اساس آمار و اطلاعات "کمیسیون امنیت و مبادله" در سال 2001، هنگامی که ای ا ال تایم وارنر به دلیل مسائل مربوط به بازار سهام نیاز به افزایش فوری آمار فروش آگهی داشت، در یک سری نقل و انتقالات پیچیده برتلزمان با خرید آگهی به ارزش چهارصد ملیون دلار از رقیبش ای ا ال موافقت کرد. در عوض ای ا ال تایم وارنر سهم بیشتری را از مشارکتشان در اروپا ( کانال پنج) به برتلزمان اختصاص داد. به عبارت ساده تر، بر اساس مستندات کمیسیون یاد شده برتلزمان به رقیب آمریکایی خود کمک کرد که از آنچه در حقیقت بود سلامت تر به نظر برسد. این پنج رقیب بزرگ به طور مکرر به این گونه روابقط کارتل مانند مشغولند.

امروز به صراحت می توان گفت تقریباً همه شبکه های تلویزیونی، ماهواره ای و کابلی آمریکا که در خارج از خاک آمریکا نیز مخاطبین بسیاری دارند را یکی از پنج غول رسانه ای اداره می کنند. اساساً امپریالیسم رسانه ای یکی از مولفه های فرهنگ آمریکایی و کالایی صادراتی است که با کنترل کمپانی های آمریکایی بر رسانه های جریان اصلی شاخصه های فرهنگ آمریکایی در سراسر جهان اشاعه می یابد. هالیوود و تصویرسازی ستارگان سینمایی اش در سراسر جهان را نه تنها در آمریکا بلکه به همه مردم جهان تلقین می کند. کوکاکولا، مک دونالد و نایک را فرهنگ آمریکایی به تمام جهان صادر کرده است. با انحصار منابع گسترده این ابر رسانه ها برای کنترل رسانه های جهانی بدیهی است هر روز شاهد گسترش حوزه نفوذ و محدوده مستعمرات این نوع از امپریالیسم در جهان باشیم.

 

امپریالیسم خبری

یکی از جلوه های امپریالیسم رسانه ای در جهان امپریالیسم خبری است که از شکل های سلطه دنیای غرب بر جهان است. امپریالیسم خبری در حقیقت به معنی سلطه جویی انحصاری در شریان های خبر رسانی جهان است. در این بخش به طور تخصصی، امپریالیسم بر روی حجم، نوع، محتوا، کیفیت، کمیّت، زمان و مکان یک خبر کار می کند. برای نخستین مرتبه واژه امپریالیسم خبری را یورهوک کنن رئیس جمهور وقت فنلاند در گردهمایی کارشناسان ارتباطی یونسکو در دانشگاه تامپر فنلاند در سال 1971 عنوان کرد.

 

کارکرد های جهانی امپریالیسم خبری

1- وابستگی فرهنگی ـ در این بخش امپریالیسم خبری سیاه را سفید و سفید را سیاه جلوه می دهد. پیامد بمباران خبری امپریالیسم خبری از خودبیگانگی فرهنگی، تمدن وارداتی و بی هویتی است که با آخرین دستاوردهای تکنولوژی   عرضه می شود.

2- پرداختن به ارزش های خبری مطابق میل دست اندرکاران ـ امپریالیسم خبری عمدتاً با طرح مسائل نمایشی و در حقیقت کم اهمیت، اذهان مخاطبان بین المللی خود را از پرداختن به حقایق فاجعه آمیز جوامع تحت سلطه باز می دارد.

 

پنج غول مطبوعاتی و خبری جهان:

 خبرگزاری های آسوشیتدپرس ـ یونایتدپرس ـ رویتر ـ فرانس پرس ـ و ایتارتاس همگی زاییده رقابت های دوران استعماری دو قرن گذشته بوده در عصر استعماری قرن گذشته قدرت های بزرگ     در تلاش بودند تا در مناطق تحت نفوذ سیاسی اقتصادی شان شبکه های خبری خود را بسط و گسترش دهند. هم اکنون در جهان بیش از 120 خبرگزاری فعالیت دارند و هیچ یک از آنها به عنوان رقیبی برای این 5 خبرگزاری و    غول خبری نیستند.

 

وسایل ارتباطی انحصاری

صنعت رسانه های جمعی نیز مانند اینترنت، شبکه جهانی وسایل ارتباطی است و دستیابی به اطلاعات بی پایان را   امکان پذیر می کند. هرچند در ورای این تشابهات این دو، تفاوتهای بسیاری نیز وجود دارد. مبادلات اینترنتی غیراقتصادی است ولی با رسانه های جمعی به طور فزاینده ای تجاری هستند. در اینترنت هرکس می تواند انتشار دهد درحالی که نشر از طریق رسانه های جمعی در کنترل مالکین آنهاست. طیف وسیعی از تفکرات عمومی در اینترنت یافت می شود اما بحث و گفتگو در رسانه های جمعی محدود و به طور حساب شده ای انعکاس جهان بینی مالکان آنهاست. در رسانه های جمعی به غیر از مشارکت های داوطلبانه مالکین محتوا و تولید کنندگان محتوا وجود دارند.   در هر دو شبکه محتوای اطلاعات نشان دهنده منافع و علایق مالکین آنهاست.

در اینترنت این موضوع به معنی آن است که محتوا به وسعت جامعه است اما در رسانه های جمعی دیدگاه باریکی از محتوا نشان دهنده این حقیقت است که مالکیت رسانه های جمعی در بعد جهانی به صورت روزافزون به سوی  متمرکز شدن در یک باند بزرگ از شرکت های درهم ادغام شده پیش می رود.

 

رسانه های جمعی در خدمت گفتمان، آموزش و دموکراسی مشارکتی نیستند و به گونه ای طراحی شده اند که تولیدات مورد نظر شرکت ها را به مصرف کنندگان برسانند و از پس افکار عمومی برآیند. صنایع  رسانه ای و مخابراتی آمریکا مدتهاست که خصوصی اند و این مدل آمریکایی در حال تبدیل شدن به یک ارزش جهانی است. گردانندگان       رسانه های شرکتی در جهت کسب سود بیشتر سعی در به چنگ آوردن رسانه ها و تبلیغ الگوی رسانه های آمریکایی در جهان دارند، هرچند این گردانندگان آمریکایی خود تنها خریداران بازار نباشند، الگوی آمریکایی الگویی انحصاری است مانند گروه هفت خواهران که بر بازار نفت جهان تسلط دارند بر صنعت رسانه ها نیز دسته ای از سرکردگان مسلطند. این سرکردگان مانند جنرال الکتریک و وستینگهاوس نه تنها دارای محتوا و وسایل تولیدند بلکه نظام های توزیع، ایستگاه های پخش رادیو و تلویزیون، ماهواره ها، سیستم کابلی و سینما های زنجیره ای را نیز در اختیار دارند. آنها در هر زمینه ای فعال هستند، از نیروگاه های هسته ای گرفته تا هواپیماهای جنگی، بیمه و وسایل پزشکی.   سیاست های رادیو و تلویزیون آنها نه تنها انگیزه سودهای شرکت های رسانه ای خود بلکه به همان اندازه منافع کلی مجموعه های تحت مالکیت خود را نیز منعکس می کنند. وقتی سخن از مالکیت رسانه های جمعی و تاثیر بیشتر   آگهی دهندگان شرکت ها به میان می آید تعجبی نخواهد داشت که محتوای رسانه های جمعی، نه فقط اخبار بلکه برنامه های سرگرم کننده نیز انعکاس دهنده یک دیدگاه جهانی دوستدار منافع شرکتی زیر سلطه دسته ای از شرکت های فرا ملی است. جهانی شدن صنعت رسانه ای به معنی تسلط شرکتی جریانهای جهانی اطلاعات و مدیریت متمرکز افکار عمومی جهانی است. تمام اخباری که برای چاپ مناسب نیستند.

 رسانه های آمریکا همیشه به خود می بالند که همچون مطبوعات حکومتهای دیکتاتوری عروسک خیمه شب بازی نیستند و مزیت بزرگشان این است که دروغ مسولان نظام را رو می کنند اما واقعیت این است که روایت گری جنگ عراق نشان داد که این سخن ادعایی دروغین بیش نیست. مثالهای زیادی در این خصوص می شود زد، نمونه اش ماجرای سر جوخه جسیکا لینچ است که در اثر تصادف وسیله نقلیه اش با کامیون زخمی شد و پزشکان عراقی در بیمارستان مشغول مداوای او شدند اما دستگاههای خبری و تبلیغاتی آمرکا چنان وانمود کردند که عراقی ها مشغول شکنجه او بوده اند و فیلمی را نشان دادند که نیروهای دلتا فورس آمریکا شبانه جسیکا لینچ را از بیمارستان نجات دادند، در حالیکه این فیلم صحنه ساتزی شده و غیر واقعی بود اما این دستگاه دروغ پراکنی برای اینکه عراقی ها را منفور نشان دهد به دروغ گفت که جسیکا در حال شکنجه شدن توسط پزشکان عراقی بوده است. در این جنگ دستگاههای خبری آمریکا در قالب بیش از پانصد خبرنگاری که پنتاگون در دل واحد های نظامی گنجانده شدند تا از جنگ آمریکا در عراق از نزدیک گزارش بگیرند اما در عمل از آنجا که اکثر این خبرنگاران بی تجربه بودند تحلیلگران در نهایت این جنگ را جنگی تمییز قلمداد کردند یعنی جنگی که در او کمترین خون ریخته شد و ین در حالی بود که هزاران عراقی بیگناه بر اثر بمباران انواع بمبهای پیشرفته ده تنی و خوشه ای کشته شده بودند. از این دست فریبهای بنیادین که نگرش مردم را نسبت به جهان دچار آسیب جدی می کند  .

 

فیلترهای خبری در غرب (پنج فیلتر که عبارتند از):

1- میزان تمرکز مالکیت وسایل ارتباط جمعی.

2- آگهی های تجاری به عنوان اصلی ترین منابع درآمد وسایل ارتباط جمعی.

 3- اعتقاد و وابستگی وسایل ارتباط جمعی به اخبار و اطلاعاتی که دولت، سازمان های مهم تجاری و متخصصین صاحب نام به عنوان منابع اصلی ارتباطی و خبری در اختیارشان می گذارد.

4-   انتقاد از وسایل ارتباط جمعی.

 

5-   ضدیت  با کمونیسم که از هر خبرنگار حرفه ای انتظار می رود این ضدیت را در حدی بیمارگونه اعلام دارد.

در این 5 فیلتر خبری که اولین آن میزان تمرکز مالکیت می باشد و دولت می تواند با اعمال مالیات های سنگین از ادامه فعالیت یک رسانه جلوگیری کند. در حقیقت مالکان وسایل ارتباط جمعی تحت تاثیر مالکان سرمایه و یا مالکان قدرت(حاکمان) هستند و محتوای رسانه را بر اساس خواسته های آنها تنظیم می کنند. در 4 مورد دیگر فیلترها نیز به نوعی اختیار و نفوذ مالک رسانه کم می شود و اختیار صاحبان سرمایه و شرکت های بزرگ و تاثیرگذاری آنها  بر رسانه مشخص است.

نفوذ مالکان رسانه های جمعی در انعکاس مسائلی به چشم می خورد که موجب تضاد بین گروه های مالی به ویژه مسائل خصوصی سازی می شود.

 

کاغذ در عصر دیجیتال

بواسطه رشد فن آوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی تغییری اساسی در رسانه ها حاصل شده است. زایش رسانه های آن لاین و مبتنی بر وب گونه ای نو از مخاطب به دست داده است. اقبال رو به رشد مخاطبان به رسانه های آن لاین تنها مساله کشور های به اصطلاح پیشرفته و توسعه یافته نیست بلکه به تدریج با ازدیاد در دسترسی دستگاه های کامپیوتر و زیر ساخت های فن آورانه، این تهدید دامان رسانه های چاپی کشورهای در حال توسعه را نیز فرا می گیرد. 

خوانندگان روزنامه ها در غرب سال به سال رو به کاهش هستند. جوانان، سبک رایج در روزنامه ها را دیگر نمی پسندند، آنها آن لاین بزرگ شده اند، پر شتاب و ناشکیبا هستند و اگر سازمان های خبری نتوانند به بهترین وجه از مزایای رسامه های آن لاین استفاده کنند، در آینده از چشمها و گوشهای مردم محروم خواهند شد. (روزنامه نگاری سایبر،171) آمارها حاکی از سیر نزولی تیراژ روزنامه های معتبر در سراسر جهان توسعه یافته است.برای مثال، فروش روزنامه آمریکایی اینترناشنال هرالد تریبون، در سال ٢٠٠٣، به میزان ١٦. ٤% تنزل کرده است. این رقم برای فاینانشل تایمز، ٦.٦ % بوده است. در آلمان سقوط تیراژ روزنامه ها طی ٥ سال گذشته به ٧.٧% میرسد. در دانمارک ٥.٩ %، در اطریش ٩.٩ %، در بلژیک ٦.٩ %، و حتی ٢.٢% در ژاپن که مردم آن بیش از هر کشور دیگری در جهان روزنامه می خرند. کاهش فروش روزنامه ها، طی ١٠ سال گذشته، در مجموعه  اتحادیه ی اروپا، به یک میلیون نسخه در روز بالغ می شود. پیش بینی ها حاکی از آن است که در مقیاس جهانی، بطور متوسط تیراژ روزنامه ها سالی ٢% تنزل می کند.

تهدید رسانه های آن لاین تنها به تیراژ محدود نمی شود. درکشورهای پیشرفته بخشی از آگهی ها از دنیای چاپ به دنیای آنلاین کوچ کرده اند و این به یک روند رو به رشد تبدیل شده است. چراکه هرچقدر مخاطبان بیشتری به سمت آنلاین توجه نشان دهند، وب سایتها آگهی های بازرگانی بیشتری را به خود جذب خواهند کرد و این تهدیدی جدی برای شرکتها و موسسات رسانه ای است که وابسته به رسانه های چاپی هستند.

کریس وارد، مدیر بازرگانی ام.اس.ان صریحا اعتراف کرده است که جهان رسانه‌ای متاثر از رویکرد مخاطبان به فن‌آوری‌های جدید به وضوح در حال تغییر است. امروز مخاطبان نسبت به ده سال پیش انتخاب‌های رسانه‌ای بیشتری در اختیار دارند و این چیزی است که مدیران رسانه ای باید آن را جدی بگیرند.

بی تردید این مساله به تدریج و و در دسترسی دستگاه کامپیوتر و سیاستهای آموزش رایگان و در یک کلمه با رشد زیر ساختهای اطلاعاتی سال به سال در جامعه رسانه ای ما پررنگ تر و جدی تر خواهد شد. مدیران رسانه ای باید با عنایت به اهمیت این روند ناگزیر پیش رو رویکردهای اقتصادی مناسبی را در مورد وب سایت اتخاذ کنند.
در میان محصولات مجموعه های عظیم وچند منظوره رسانه ای روزنامه ها اکنون به شرکتهای تابعه کم اهمیت تبدیل شده اند وبه عنوان دارایهای دست وپاگیر تلقی می شوند که آینده نوید بخشی هم ندارند.

این روزها اعلامیه مرگ بسیاری از روزنامه های محلی وشهری منشر می شود بدون انکه حساسیتی برانگیزد در حقیقت خارج شدن روزنامه ها از گردونه انتشار به امری عادی تبدیل شده است .

رشد تیراژ روزنامه هها تا دهه 1970 ثابت ماند زمانی که دفاتر تجاری ،کارخانه ها وفروشگاهها به پاساژهاو مراکز خریددر حومه شهرها منتقل شده اند.که زمین ارزان بود وپارکینگهای وسیع برای ماشینها داشت افزایش تعداد مالکان خودرو وکاهش خودروهای عمومی باعث متراکم شدن ترافیک در بزرگراهها شد وخودرو سوارهایی که روزانه درشهر وحومه آن در تردد بوده اند خودرا با گوش کردن با رادیو مشغول می کردندکه هم اخبار وهم موسیقی پخش می کرد . این افراد وقتی به خانه برمی گشتند تلویزیون را روشن می کردند وکانالهای مختلف تلویزیونی را تماشا می کردند این تغییرات اجتماعی اثر مخربی روی سرنوشت واینده روزنامه های عصر گاهی داشت.

محصول نامطمئن

در قرن بیست ویک هم کتابها پیوسته مجموعه های عظیم چندمنظوره رسانه ای را مستاصل می کنند .کتابها محصولات نامطمئنی هستند بعضی از کتابهایی که با سرمایه گذاری هنگفت وبا بهره گیری از بهترین نویسندگان نوشته می شود وتوسط ناشران معروف به چاپ می رسند گاهی حتی هزینه های خورا هم پوشش نمی دهند. در حالی که هر از گاهی بعضی از کتابها که نویسندگان ناشناس وگمنامی دارند ودر انتشارات بسیار کوچک چاپ می شوند بازار خوبی پیدا می کنند.برتلزمان یکی از دبیران خود را در بخش کتاب اخراج کرد .نه به خاطر انکه فروش کتاب سودی نداشت بلکه به خاطر انکه نتوانسته بود به سود پیش بینی شده برسد. ورلین در نیویورک تایمز نوشت این تصور که ناشران با تکیه برنویسندگان سرشناس وداشتن فهرستی اماده از موضوع سودی دائمی وقابل توجه به دست بیاورند به عهد دقیانوس تعلق دارد .

مهمترین دغدغه فراگیر عمومی این است که پنج غول رسانه ای با واقع گرایی هرچه تمامتر انچه باید مردم امریکا در مورد دنیای خود بدانند یا ندانند در کنترل دارند روزگاری کنترل متمرکز وافراطی روی رسانه های گروهی به عنوا یک موجودیت مستقل در سیاست واقتصاد ملی ممکن بود اما امروز دیگر نمی توان غولهای رسانه ای را از سایر رسانه های عمده جدا کرد.مالکیتها در هم تنیده شده اند .در نتیجه راههای درمانی وچاره جوییها برای بازگرداندن رسانه ها ونقشهای اصلی خود نیازمند قوانین وایین نامه هایی است که برکل اقتصاد سیاسی امریکا که رسانه های گروهی با انها پیوندهایی پویا دارند تحت  تاثیر قرار دهند. همچون اقامه دعوای حقوقی علیه تراست ولغو یا بازنگری اصل ارتباطات سال 1996 است که قوانین لازم برای ایجاد غولهای رسانه ای فراهم آورده است .

انقلاب نوین اطلاعاتی(تاثیر رسانه ها بر روابط بین الملل)

دودهه قبل واژه ای وارد فرهنگ ارتباطات و اطلاعات شد که غریب می نمایاند. انقلاب ارتباطات و اطلاعات بسیاری که از این واژه استفاده می کردند چندان به معنای دقیق این واژه آگاه نبودند ـ یعنی نمی دانستند که در پی طرح و تثبیت انقلاب اطلاعات و ارتباطات چه تغییری در زندگی بشر رخ می دهد. تئوریسین های علوم ارتباطات برای بیان اهمیت این انقلاب که ـ پس از انقلاب های اقتصادی و صنعتی و سیاسی و فرهنگی ـ مدعی تحولات زیربنایی بود، اعلام کردند انقلاب ارتباطات و اطلاعات مبانی قدرت را جابجا می کند.

به این معنا که تا قبل از رنسانس در غرب مبنای قدرت، قهر و سلطه بود و هرکس زورش بیشتر قدرتش بیشتر. پس از آن مبنای قدرت زمین شد و ما شاهد بروز فئودالیسم بودیم ولی در پی انقلاب صنعتی اول و دوم در قرون 18 و 19 مبنای قدرت از زمین به ابزار تولید و سرمایه منتقل شد و تا سالهای پس از جنگ دوم ابزار تولید و جنگ افزارهای نظامی مبنای قدرت را تشکیل می دادند و جنگ سرد امریکا و شوروی نیز برسر این دو موضوع بود اما از اواخر دهه 70 میلادی و با ظهور اینترنت های اولیه و انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات صحنه جهانی تغییراتی بزرگی را شاهد بود و مقوله ای به نام رسانه وارد معادلات قدرت شد.

سه تئوری درباره رسانه و قدرت

 با ظهور و مانور رسانه ها در زندگی بشر اعم از رسانه های تصویری، صوتی، نوشتاری و در این اواخر چند رسانه ای ها حداقل 3 تئوری درخصوص رابطه رسانه ها با قدرت مطرح شد.

1- رسانه به مثابه ابزار:

براساس این تئوری رسانه ها به ابزاری در دست سیاستمداران و صاحبان کمپانی های بزرگ اقتصادی تقلیل یافتند. در این رویکرد رسانه ها به خاطر پرهزینه بودن اداره آنها گریزی جز تن سپردن به منافع و مصالح اصحاب و ارباب قدرت ندارند هرچند سعی می کنند خود را مستقل نشان دهند از این جهت طرفداران این نظریه هر رسانه ای را ارگان نهاد و دستگاهی می دانند و آن را به جایی منسوب می سازند. بعنوان مثال وقتی می گویند روزنامه نیویورک تایمز حتماً‌ قید وابسته به دموکراتها در امریکا را ذکر می کنند یا وقتی نحوه سخن FoxNews می شود قید تلویزیون دولتی گنجانده می شود.

2- رسانه فعال مایشاء:

در این تئوری رسانه فعال مایشاء تلقی می شود یعنی صاحب قدرت و اراده کامل برای تولید، انتقال و القای پیام. طرفداران این نظر گاهی چنان به قدرت رسانه ها باور دارند که گویی همه عالم خلق شده است که این رسانه باشد و به اظهار نظر و موضع گیری درقبال مسائل بپردازد. و گویی تنها این رسانه ها هستند که می توانند مشکل یابی و گره گشایی کنند و به عبارت دیگر رسانه ها حلقه مفقوده زندگی بشر هستند.

3- نظریه تعاملی قدرت و رسانه:

در پی طر‍‍ح و منطقی جلوه گر شدن نقاط ضعف دو تئوری مذکور تئوری سومی مطرح شد که بر رابطه تعاملی و دو جانبه قدرت ( اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی ) و رسانه تاکید می کند. به این معنا که رسانه چون تولید کننده و رساننده پیام است در خلأ به تولید و پردازش پیام نمی پردازد بلکه ضمن داشتن اهداف و تقید به رسالتهای خود که هم مادی و هم ارزشی است از ارباب قدرت و مصالح و منافع آنها تأثیر پذیر است. رسانه ضمن اینکه مزدور و سرسپرده ارباب قدرت نیست در عین حال سرجنگ و ستیز هم با چارچوب های موجود ندارد و البته به میزانی که آگاهانه و مستقل تصمیم گیری می کند و در تصمیم سازی ها ایفای نقش می نماید قدرتمند است. امروزه تئوری سوم یا نظریه تعاملی قدرت و رسانه تقریباً فراگیر شده و جامعیت یافته است.

ویژگی های نوین وسایل ارتباط جمعی

با این حال وسایل ارتباط جمعی ینز تحولاتی را پشت سرگذاشته اند که انقلاب ارتباطات و اطلاعات را عمیق تر کرده و نظریه سوم را نیز مستحکم ترکرده است. این ویژگی ها عبارتند از:

1- تعاملی بودن Interactivity:

این ویژگی که بر رابطه دو سویه مخاطب و رسانه شکل گرفته و قوام یافته خدشه ای اساسی بر نظریه دوم وارد کرد که مدعی بود رسانه های عامل اصلی تغییرات هستند و مخاطبان تنها تأثیرپذیر هستند. براساس این ویژگی امروزه رسانه ها به مخاطب به عنوان یک واقعیت جهت ساز نگاه می کنند یعنی به علائق وسلائق مخاطبان نه تنها اهمیت می دهند بلکه برنامه ریزی های خود را براین اساس سامان می دهند یعنی حتی اگر قصد ایجاد تغییرات در مخاطب را دارند از مجرای نیاز مخاطبان عبور می کنند. شدت وحدت تعاملی بودن در رسانه های جهان متفاوت است. نباید از این مهم غافل بود، رسانه هایی که کاملاً مطیع خواسته ها و تمایلات مخاطبان هستند در طول زمان به ورطه لودگی، سطح نگری و حتی ابتذال می افتند. شبکه های پورنوگراف ماهواره و اینترنتی مطیع و سرسپرده تامین یکی از سطحی ترین نیازهای مخاطبان یعنی نیازهای جنسی هستند ولی آیا کسی امروز در دنیا وجود دارد که این شبکه ها را موفق در جذب مخاطب معرفی کند؟ به عبارت دیگر تعاملی بودن در رسانه ها موجب تغییر سمت و سوی رابطه مخاطب و رسانه نشده است یعنی از جهت گیری رسانـه به مخاطب تبـدیل به جهت گیـری مخاطب به رسانه نشـده است بلکه دوسویه و دو جانبه است. عدم درک درست رابطه تعاملی رسانه و مخاطب موجب انحرافات بزرگی در سطوح تصمیم گیری های خرد و کلان رسانه ای شده است.

2- جمع زدایی و تخصصی شدن: Demassification

زمانی سخن از داشتن و نداشتن رادیو و تلویزیون و روزنامه صبح و عصر بود ولی امروز سخن از شبکه اختصاصی و روزنامه تخصصی است. زمانی مردم همگی بیننده یک کانال تلویزیونی بودند و همه اعضای خانواده یک روزنامه را می خواندند. اما امروز پدر کانال یک را می بیند، مادر کانال 2، پسر کانل 3 و دختر کانال 4 ودیگری وب گردی را ترجیح می دهد ضمن اینکه هریک مجله متفاوتی را آبونه هستند. زمانی سخن از Broadcasting می گفتیم ولی امروز از Narrowcasting سخن می گوییم. پخش عمومی و فراگیر به پخش خصوصی و محدود تبدیل شده است. از این رو اغلب سازمان های رادیویی و تلویزیونی بزرگ جهان به تعریف و تحدید شبکه های رادیویی و تلویزیونی خود پرداخته اند تا مخاطب خاصی را تعریف و با آن ارتباط برقرار کنند. در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ینز این هویت گذاری صورت گرفته است شبکه 1 سیما شبکه ملی و عمومی، شبکه 2 سیما شبکه فرهنگی، شبکه 3 سیما شبکه جوان و ورزش، شبکه 4 شبکه فرهیختگان، شبکه خبر شبکه اطلاع رسانی نام گذاری شده است و شبکه های استانی و برون مرزی و آموزش نیز تعریف و هویت خود را یافته اند.

3ـ ناهمزمانی:

امروز مخاطبان رسانه مجبور نیستند برای تامین نیازهای خود اعم از، تفریحی، عاطفی و احساسی خود به تطبیق نیازهای خود با برنامه ریزی های رسانه مدنظر بپردازند بلکه انتظار دارند رسانه ها براساس نیازهای ایشان برنامه ریزی کنند. بعنوان مثال امروز شهروندان برای کسب خبر کم صبر و بی حوصله شده اند و نمی توانند چند ساعت منتظر بمانند تا از شبکه مشخصی و در ساعت معینـی به کسب خبر بپردازند بلــکه برای رفع نیاز خود به یکی شبکه ها و رسانه ها بویژه رسانه های اینترنتی مراجعه می کنند. شاید یکی از دلایل اقبال گسترده مردم به رادیو پیام و شبکه خبر سیما فاصله کوتاه بخش های خبری آنهاست یا زیرنویس های online شبکه العالم.

4- ضرفیت بیشترhigher Capacity :

ویژگی آخری که در این نوشتار ذکرمی کنم ظرفیت زیاد و تقریباً نامحدود رسانه ها در عصر حاضر است. ظرفیت ذخیره و انتشار اطلاعات در رسانه های امروز با گذشته قابل مقایسه نبود. زمانی برای تهیه بسته خبری هنر سردبیر جستجوی بهتر و دقیق برای یافتن خبرهای مورد نیاز مخاطبان بود ولی امروز هنر سردبیر دروازه بانی خبر و انتخاب بهترین ها از کلکسیون خبرهای مورد نیاز مخاطبان است. آنچه که امرزو بعنوان بمباران اطلاعاتی می شناسیم همین است.

 

 

 سه روایت رسانه ای

تأثیرگذاری رسانه های برون مرزی.

1- روایت مسلط:

امروزه رسانه های جهانی که گستره پوشش فراملی دارند مهمترین هدف خود را انگاره سازی با هدف تامین منافع و مصالح قدرتهای جهانی قرارداده اند. اهداف کلانی مثل توجیه افکار عمومی برای فرایند جهانی شدن ( پروسه ) یا جهانی سازی ( پروژه). تقریباً غالب رسانه های جهانی امروزه قرائت و روایت نزدیک به هم و قریبی از تحولات و رویدادهای پیرامونی دارند. اگر مخاطبی برای کسب اخبار امروز عراق شبکه های CNN،‌ FoxNews، MSNBC، CBS، ABC‌، NBC و PBC را که همگی آمریکایی هستند مونیتور کند تقریباً پیام مشترکی را دریافت می کند و آن این است که امریکا برای ایجاد آزادی و دموکراسی در عراق با چالش بزرگی روبروست و هیچ گاه سخن از عدم مشروعیت دولت امریکا بـرای ملت و دولت سازی در عراق در میان نیست. یا اگرمخاطبی از رسانه های مشابه اخبار فلسطین را دریافت کنند هیچگاه این سخن را نمی شنود که رابطه حقیقی مردم فلسطین و رژیم صهیونیستی رابطه یک ملت و دولت وحکومت مشروع نیست بلکه رابطه مردمی مظلوم و رژیمی اشغالگر و متجاوز است. این همان انگاره سازی است که از آن سخن رفت، روایت مسلط تلاش می کند و تا حدودی هم موفق بوده تا قرائت یکپارچه و واحد و غیرقابل خدشه ای از واقعیات پیرامونی برای افکار عمومی ارائه دهد تا براساس آن صاحبان قدرت و ثروت در جهان بتوانند برنامه ریزی لازم برای حفظ و افزایش قدرت و ثروت خود داشته باشند. زیرا همانطور که در مقدمه این بحث ذکر شد صاحبان قدرت و ثروت نمی توانند به افکار عمومی بی اعتنا باشند و رسانه ها هم نمی توانند به صاحبان و ارباب قدرت و ثروت بی اعتنا باشند و به قولی اگر بتوان قلبها را فتح کرد خالی کردن جیب شهروندان و بازی با مغر و افکار آنها مثل یک موم آسوده خواهد بود.

2- روایت انعفالی:

این روایت هرچند امروزه ناکارآمدی خود را نشان داده ولی همچنان اثراتی در عملکرد رسانه ای کشورهای درحال توسعه بویژه کشورهای خاورمیانه باقی گذاشته است. این روایت سرجنگ و ستیز عریان و بی پرده با روایت و قرائت رسانه های مسلط ـ بدون بکارگیری تاکتیک های موثر ـ دارد. اصحاب روایت انفعالی صرف افشاگری و پرده دری درخصوص ماهیت و اهداف رسانه های متعلق به ارباب قدرت وثروت را برای مخاطب اقناع کننده می دانند درحالی که به ظرافتهای ارتباطی و اطلاعاتی آگاه نیستند و چندان مخاطب شناس نیستند. از این رو چون توان جذب و اقناع مخاطب ندارند در حاشیه می مانند و جزیره ای عمل می کنند نه جهانی.

3- روایت موثر:

آنچه که من روایت موثر می دانستم متعلق به عملکرد رسانه های کشورمان است با تمرکز بر مساله عراق. علی رغم وارد بودن بسیاری از انتقادها به عملکرد شبکه وسع رسانه ای جمهـوری اسلامی در مـوضوع عـراق قدرت این شکبه بویژه در حوزه برون مرزی در تغییر انگاره سازی مخاطبان قابل دفاع و بررسی است. هرچند می توان خیلی موضوعات مثل جهانی سازی، خاورمیانه جدید، فلسطین و مساله هسته ای ایران را از این منظر و نقشی که شبکه رسانه ای نظام در آن ایفا کرده مورد بررسی قرارداد ولی در اینجا و به اختصار مساله عراق را می کاویم.

اشغال عراق با عنوان عملیات آزاد سازی عراق آغاز شد و رسانه های مسلط یا سلطه گر ضمن ارائه تصویری مخوف از صدام و رژیم بعثی که البته تصویری درست بود مقدمات کاررا فراهم کردند؛ تا اینجا بحثی نیست و شبکه رسانه ای نظام هم جز این تصویری از صدام و حکومتش ارائه نداده بود ولی نقطه اختلاف آنجا بود که آمریکا تصمیم گرفت این تصویر را از عراق بزداید بدون اینکه به 2 سوال پاسخ دهد.

1-این تصویر کریه از عراق را در خاورمیانه چه کسانی کشیدند؟

2- مبای مشروعیت امریکا برای پاک کردن این تصویر چیست؟

رسانه های وابسته به آمریکا از طرح این سوالات برای مخاطبان به شدت پرهیز می کردند و تمام توان خود را در نفرت آور نشان دادن صدام و رژیم بعثی متمرکز کردند.

پخش تصویر ملاقات رامسفلد وزیر جنگ امریکا که سردمدار عملیات عراق بود با صدام در سالیان گذشته و افشای این خبر که سفیر امریکا در عراق به صدام برای حمله به کویت چراغ سبز نشان داده از جانب رسانه های مستقل و موثر چالش رسانه ای بین دو روایت مسلط و موثر را آغاز کرد و افکار عمومی تا حدودی هشیار شد که این قصه زوایای ناگفته دارد. مردم منطقه خاورمیانه این گونه اخبار را بیشتر از شبکه های سحر و العالم برون مرزی و شبکه خبر و جام جم که روی ماهواره قرار دارند می دیدیدند و می شنیدند. تا الجزیره و العربیه و CNN و BBC.

پس از اشغال عراق و سقوط صدام نه تنها این قصه پایان نیافت که ابعاد جدیدی به خود گرفت. موضوعات مهمی مثل ترورهای کور، ترور شخصیتهای مطـرح و محبوب مثـل آیت ا... حکیم، گروگانگیـری و سربریـدن اتباع بیگانه، بمب گذاریهای مشکوک، دعوت از اعضای سابق استخبارات برای همکاری با امریکا و دولت موقت عراق، قراردادهای پنهانی با شرکت های امریکایی برای بهره برداری از نفت عراق بعنوان دومین ذخیره نفتی جهان، حملات تبلیغاتی به جمهوری اسلامی ایران و این اواخر حمله به نجف و رویارویی با جوانان شیعه در کوت، بصره، نجف وکوفه و شهرک صدر برخی از موضوعات حساس و مهمی است که رسانه های مسلط سعی کردند قرائت وروایت واحدی از آن در ذهن مخاطبان در خاورمیانه و اقصی نقاط جهان ایجاد کنند تا انگاره سازی کلان آنها یعنی آزاد سازی عراق بعنوان مقدمه ای برای ایجاد خاورمیانه جدید بعنوان یک حقیقت نمود یابد در حالی که ماجرا به این سادگی ها نبود و با تحلیل های روشن گر و اطلاع رسانی به موقع شبکه های اطلاع رسانی با روایت موثر، افکار عمومی جهان بویژه درخاورمیانه و ر عراق با مسائل به شکل دیگری مواجه شد.

قرائت دیگر اما موثر این بود که عراق بخاطر برخورداری از دومین ذخایر نفتی جهان و موقعیت ژئوپلتیک خود از دیرباز دندان طمع امریکا را تیز کرده بود و امریکاییها که همواره نگران برهم خوردن جریان آزاد نفت خلیج فارس بوده و هستند باید نقطه اتکایی جدید داشته باشند که آن عراق است. عراق هم مرز با ایران، سوریه، ترکیه، اردن و همجوار خلیج فارس. اما پارادوکس اینجاست که اکثر مردم این کشور شیعه هستند و برخوردار از رویکرد سیاسی خاصی که متضمن منافع امریکا نیست. و امریکا اگر بخواهد تن به دموکراسی بدهد باید حاکمیت و اکثریت شیعیان را بپذیرد و اگر تن به دموکراسی ندهد که با نقض غرض مواجه است. امریکا در این شرایط پیچیده همزمان چند پروژه را اجرا کرد و رسانه های سلطه گر نیز سعی در تحقق آنها داشتند. 

1ـ پیگیری جدی خط اختلاف بین شیعیه و سنی

2- وارد کردن سلفی ها و وهابی ها در عراق و گشوده بال کردن آنها با سه هدف.

هدف شماره 1) یکی اقدام علیه شیعیان برای تامین

 هدف شماره 2 ) نشان دادن چهره ای سیاه از اسلام با نشان دادن سربریده گروگانها .

  هدف شماره 3) نشان دادن اوج قدرت و قساوت دشمن امریکا یعنی القاعده یا به قول رسانه های امریکایی مسلمانان ستیزه جو

3- حذف چهره های کلیدی ومحبوب و در عین حال مستقل، از صحنه سیاسی عراق برای جا بازکردن برای مهره های خارج نشین و سرسپرده آمریکا

4- تاخیر در برگزاری انتخابات و ایجاد ساختارهای انتصابی برای در دست داشتن کنترل اوضاع

5- مشارکت و دخالت بعثی های سابق و عوامل استخبارات و بی توجهی به خواسته های مردم و نفرت دیرین ایشان از بعثی ها

6- فرافکنی افکار عمومی از چالش های امریکا در عراق با تبلیغات بی اساس علیه ایران آن هم با استفاده از مهره های امریکایی عراقی تبار

7- محدود نشان دادن مخالفت مردم عراق با اقدامات امریکا با تقلیل آن به درگیری طرفداران مقتدی صدر در نجف

شبکه اطلاع رسانی جمهوری اسلامی بویژه در حوزه برون مرزی با داشتن چنین چارچوبی نظری و تحلیلی از اوضاع عراق رویدادهای 2 سال اخیر را زیر نظر داشته و به اطلاع رسانی پرداخته است و با اقبال خویی هم در عراق، خاورمیانه و جهان مواجه شده است و فراموش نکنیم که اگر امروز امریکا در عراق موقعیت خوبی ندارد و اگرهیات حاکمه ایالات متحده در امریکا و اروپا تحت فشار است نمی توانیم در این معادله جایی فراخ برای رسانه ها باز نکنیم.

 ارزیابی جایگاه رسانه ها  در ایران 

  حرکتهای خوبی صورت گرفته ولی برای رسیدن به جایگاه مطلوب فاصله داریم ، زیرا با توجه به مدت زمانی که از عمر ورود رسانه ای و روزنامه نگاری در کشورمان می گذرد ، تاکنون نتوانسته ایم الگوی خوبی را برای رسانه کار آمد به سبب بحث سانسور اعمال شده ارایه داد و در سویی دیگر امکانات رسانه های دیگر در سطح جهان با رسانه های ایران قابل قیاس نیست.

رسانه ها در توسعه اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی چه نقشهایی می تواند داشته باشد ، چه نوع اقدامات و برنامه هایی را در این زمینه توصیه می کنید.

یکی از مهمترین اقدامات رسانه ها  توجه به افکار عمومی است و باید بتواند به افکار عمومی جهت داده و نسبت به فراهم کردن حسن ارتباط متقابل بین مردم و مسوولین کوشا بوده و قابلیت انتقال پیام صحیح متناسب با زمان و مکان را داشته و عامل مهمی در زمینه رسیدن به تفاهم و ایجاد نگرش مشترک بین سازمان و مخاطبان باشد. این قبیل روابط عمومی ها نقش مهمی در توسعه اجتماعی و اقتصادی داشته و مهمترین برنامه را در این زمینه می توان در چند جمله خلاصه کرد : روابط عمومی ها باید همه چیز را از دید علایق شخصی مخاطبین خود نگاه کرده ، فرمول نیکی با همگان ، شناخت مخاطب و دشمنی با هیچ کس را سر لوحه فعالیتهای خود قرار دهند.

 

تصویر و رسانه

بسیار پیشتر از آغاز تمدن کهن انسانی ،یعنی زمانی که بشر هنوز زبان و خط را نمی شناخت ، زبان وانمود کردنو زبان تصویرابزاری بود برای آن که انسان قرون پیش از تاریخ بتواند با عناصر طبیعت ، با دیگر جنوران ، با همنوعان خود و سر انجام با نیروهای ماورایی ارتباط برقرار کند.

نقوش تصویری «غار سکولار» که کهن ترین نقوش تصویری کشف شده و متعلق به حدود  پانزده هزار سال پیش است.نشان میدهد که انسان عصر کهن دارای هزاران سال پیش از اختراع زبان و خط با زبان تصویر آشنا بود و به کمک آن سعی در ارتباط با پیرامون خود داشت و از این طریق «هنر» که جلوه ای اصیل از عواطف و شور و شناخت انسانی است به وجود آمد وجه شور انگیز زندگی اوشد.

بی تردید کنش بنیانی هنر تصویر سازی است. حتی در هنر کاملآانتزاعی «موسیقی» که به ظاهر تنها از آوا و صدا تشکیل شده ،برانگیختن شور و شوق انسانی از طریق تخیل و تصویر و رویا سلزی و رویاپردازی متجلی می شود ، یعنی هنر موسیقی به مدد مخاطب خود و به واسطه ی او تصویر می سازد. این مفهوم در سطح رسانه ای همچنین وضعیتی دارد .

رادیو به ظاهر ابزاری شنیداری است اما در واقع از توان تصویرسازی مخاطب خود بهره می گیرد.

از این رو نقش «تصویر» در رسانه های جمعی دیگر مثل مطبوعات و تلویزیون که مستقیمآ از عکس و فیلم بهره می گیرند غیر قابل انکار است. اما این نقش تنها به انتقال پیام از سوی سازنده تصویر و بیننده محدود نمی ماند بلکه تآثیری عمیق در زندگی روزمره انسانی دارد و رفتار وکنش های او را شکل میدهد و منسبات زندگی را تعریف میکند.

حتی هنر سینما در وجه عمومی و فراگیرس به عنوان یک رسانه الگوساز نقش ایفا می کند.  امروزه حضور رسانه های ارتباط جمعی ،جزء لاینفک زندگی انسان جامعه شهری شده است. رادیو و تلویزیون ، مطبوعات و اینترنت بخش اصلی زندگی درزمان بیداری انسان را آکنده میکند.  زمانی این رسانه ها قدرتمند عمل می کنند که ماهیت رویا پردازی و رویا سازی و تصویر سازی انسانی را بشناسد و البته اگر نشناسد و زبان را نداند به طور قطع نتیجه وارونه و مخدوش خواهد شد.

در ابتدای یکی از بزرگراههای کشور آلمان تصویر یک بانو در ابعادی بزرگ دیده میشود که با چشمانی مضطرب و هراسان به رانندگی در حال گذر نگاه می کند. در پایان همان بزرگراه تصوی همان بانو با چهره ای خندان و چشمانی ستایشگر دوباره دیده میشود. هزارن پند و کلمه تنها در فضای خالی دو تصویر وجود دارد و البته وجه زیبایی شناسانه خود تآثیری بیش از صدها میتینگ و سخنرانی دارد.

روی جلد سیگارهای تولید وطنی دو تصویر  زشت از بخشی از آناتومی سینه انسان برای هشدار و عبرت آموزی کشیده شده است و بالای این تصویر که خود سرشار از آلودکی بصری است نوشته شده است : خودتان قضاوت کنید.

 

تاثیر رسانه های تصویری برهدایت افکار یکی از حوزه های ارتباطی انسان ساحت هنر است که ساحتی آسمانی زمینی دارد.در تغییراتی که در این ساحت پدید آمد هنر فیلم و سینما تولد یافت.سینما به عنوان هنر هفتم و به صورت یک صنعت توانست با سیطره و به کارگیری هنرهای دیگر جایگاه وسیعی در دنیا کسب کند.طبق بررسی هایی که صورت گرفته کنش انسانی اغلب محصول یافته های تصویری است تا دریافت های عقلانی. عصر هنر سینما تصویر است و تصویر جایگاه ویژه ای در دستگاه فکری و روانی انسان دارد و از این رو اگر ما پنج حس خود را پنج دروازه روحمان بدانیم برای ارتباط با پدیده های پیرامونی در شبانه روز 80درصد اطلاعاتمان را از چشممان یعنی از طریق تصویر به دست می آوریم و این همان نقطه اثر سینماست و بهترین و بیشتریت عملی که می تواند در زمینه فرهنگ و هدایت افکار آدمی تاثیر بگذارد رسانه های تصویری  میباشد. امروزه بحث اشاعه فرهنگ و تبلغات مخرب و منفی از جانب کشورهای غربیبه سمت کشورهای جهان سوم و علی الخصوص جهان اسلام  واقعیتی انکار ناپذیر است. هزینه های هنگفن از سوی آن کشورها برای ساخت فیلم و حتی کارتونهای تلویزیونی برای سنین مختلف و حتی کودکان نشان از یک پروسه بلند مدت و با اهدافی از پیش تعیین شده از جانب آنها دارد.ترویج فرهنگ پوچی و پوچ گرایی زندگی زندگی در جوانان ، عدم ثبات در روابط خانوادگی ،عادی جلوه دادن روابط نامشروع و از بین بردن نقش دین و تضعیف اعتقادات و ایمان به خداوند از جمله اهدافی است که کشورهای غربی با استفاده از ابزار رسانه های تصویری به دنبال آن هستند.

در حال حاضراز آنجا که کشور ما مراحل سیر توسعه پیشرفت را طی می کند و از طرفی دیگر کشورما داعیه دار ندای حق و ظلم ستیزی  در جهان می باشد لذا حجم این حملاتبه سمت کشور ما بسیار زیاد است و این نکته مهم و ضروری است که ما در جهت مبارزه با این تهاجم فرهنگی اقدامات لازم را انجام دهیم.

مهمترین عملی که باید در مقابله با این تهاجم فرهنگی و تبلیغاتی مورد توجه قرار گیرد :

نقش رسانه های تصویری در داخل کشور است تا بتواند احساسات ،هیجان ها و تمایلات جوانان و دیگر اقشار جامعه را در جهت صحیح و متناسب با فرهنگ اسلامی شکل دهند تا غلط بودن و فاسد بودن این تبلیغات خارجی برای مردم آشکار شود.امر دیگری که باید از سوی مسئولین مورد توجه قرار گیرد بالابردن کیفیت و جذابیت برنامه های سینمایی و تلویزیونی می باشد.اگر برنامه های در نظر گرفته شده برای اقشار مختلف از جذابیت کافی برخوردارنباشد و متناسب با سلایق و احساسات و نیاز آنها نباشد همین امر سبب روی آوردن به آثار فاسد غربی می شود.

خوشبختانه مسئولین کشور در امر صدا و سیما در چند سال اخیر زحمات و تلاش های فراوان در راستای تهیه برنامه های با کیفیت و جذاب برای سنین مختلف کشیده اند . اما سرعت و هزینه های مصرفی در غرب برای آثار مخرب و ضد اسلامی بسیار است. لذا است تا ما نیز در جهت مبارزه با این تهاجمات فرهنگی فعالیت و تلاش خود را بیشتر کنیم.

نمونه سوالات درس شیوه های اطلاع رسانی(فصل دوم-قالبهای پیام) استاد: قلیزاده

نمونه سوالات درس شیوه های اطلاع رسانی(فصل دوم-قالبهای پیام)

استاد: قلیزاده

1-خبر چیست ؟

 خبر گزارشی بی طرفانه ، دقیق و در عین حال صحیح و عینی از یک رویداد مفروض است.

2-ارزشهای خبری را نام ببرید و هریک را توضیح دهید؟(هفت مورد)

1-       در برگیری:رویدادی که در زمان حال یا آینده بر روی افراد زیادی از جامعه تآثیر بگذارد  . ممکن است زیان مادی و معنوی ،مستقیم و غیر مستقیم بر روی افراد جامعه داشته باشد.در مورد مخاطبان یک رسانه نسبی است.مانند (تعویض شناسنامه کلیه اتباع کشور ، اثر و فراگیری ارزش خبری برعموم مردم است).

2-      شهرت : اشخاص حقیقی و حقوقی و حتی برخی از اشیاء به خاطر معروف بودن و یا فعالیتهایشان در جامعه ملی و فراملی شناخته میشوند ، ارزش خبری دارند.مانند (ریاست جمهور به آلمان میرود).

3-      برخوردها، اختلاف ها ،درگیری ها، منازعه ها: این رویدادها حاوی برخورد میان افراد ،گروهها ،ملت ها یا حیوانات در طبیعت است. ممکن است درگیری فیزیکی و یا ایدئولوژیکی باشد .مانند سرقت ،قتل ، جنگ و ...

4-      استثناها ، شگفتی ها : رویدادهای غیر عادی و نادر که بر خلاف پیش بینی یا انتظار اتفاق می افتد.مانند سرقت غیر عادی است ولی عجیب نیست ولیامکان دارد  نحوه ی سرقت عجیب باشد.

5-      بزرگی و فراوانی تعداد و مقدار: رویداد خبری که ارزش آن به اعداد و آمار مربوط است.مانند بروز سیل و میزان خسارتهای جانی و مالی ، هرچه این میزان بیشتر باشد ارزش خبری آن بیشتر است.

6-      مجاورت :  رویدادی که برای یک نفر خبر و برای دیگری خبر نباشدمانند رویدادی که برای اهالی یک شهر اتفاق افتاده باشد(معرفی کاندیدهای شورای شهر) برای شهر دیگر ارزش خبری یکسانی ندارد.مجاورت میتواند به دروصورت جغرافیایی و معنوی(دانشمند ایرانی در فرانسه مرد علمی سال شد) برای مخاطبان ارزش خبری داشته  باشد.

7-      زمان یا تازگی رویداد: رویدادی که امروز اتقاق فتاده است اگر امروز گزارش شود ارزش خبری ویژه ای دارد و اگر همان روز گزارش نشود از جنبه ی کار روزنامه نگاری به تاریخ پیوسته است. از نظر انتقال پیام خبری اگر خبر به موقه منتشر نشود ، خواننده خبر را منابع دیگر دریافت میکنند بهمین لحاظ رسانه ها همواره در حال رقابت با یکدیگرند.مانند (شروع بیماری وبا در کشور-دارای ارزش خبری به لحاظ زمان و یا بیماری وبا در سال گذشته کشور –ارزش خبری به لحاظ زمان ندارد یا کاسته شده است).

3-عناصر خبر را برشمارید و توضیح دهید؟

 که ؟ - کجا ؟ - کی ؟ - چه ؟ - چرا ؟ ، چگونه ؟

* که ؟ (روزنامه نگار باید بداند که چه کسی ، چه کسانی و یا چه چیزی در پیدایش رویداد دخالت داشته )عنصر« که » در بحث ارزش خبری «شهرت» گفته میشود.

* کجا ؟ ( عنصر «کجا» محل وقوع رویداد را مشخص میکند .

* کی ؟ ( عنصر زمان یکی از عناصر خبری وقوع رویداد است که خواننده باید از آن آگاهی داشته باشد.

* چه ؟ ( عنصر « چه » به ماهیت و فعلیت رویداد مربوط میشود . خواه فعلی انجام شده باشد یا نشده . امکان دارد یک خبر چند عنصر «چه » داشته باشد ،خبرنگار باید تشخیص دهد کدام  مطلب  یک رویداد از اهمیت بیشتری برخوردار است که این انتخاب به خط و مشیء  رسانه مربوط میشود).

*چرا ؟  چگونه ؟ ( عنصر «چرا» علت بوجود آمدن رویداد است و «چگونه » نحوه ی چگونگی و طریقه ی وقوع رویداد رابیان میکند.این دو عنصر جنبه های تحلیلی و توصیفی رویداد ها را تبیین میکنند.

4- لید راتعریف کنید ؟

پاراگراف یا بند اول خبر را در تنظیم خبر به سبک هرم وارونه لید گویند. در زبان انگلیسی به معنی هدایت و راهنمایی است. لید خبری معمولآ یک یا دو جمله است که خواننده را ترغیب به خواندن متن خبر میکند.

5- انواع لید را نام ببرید و هر یک را توضیح دهید ؟

1-      لید سوالی یا استفهامی : با یک پرسشی که جذابیت ،گیرایی و کنجکاوی داشته باشد آغاز و دانستن پاسخ خبر آن را در مخاطب ایجاد و اورا به شوق خواندن خبر بکشاند.

2-      لید نقلی : نقل کردن مهمترین قسمت از گفته های اشخاص (شهرت) در پاراگراف اول خبر ، لید را نقلی میسازد.

3-      لید تاریخی : ضمن یادآوری سابقه ی رویداد یا ذکر تاریخچه که به حادثه کنونی منتهی شده ، میتوان علاقه مندی مخاطبان را تحریک کند.

4-      لید تشریحی و تحلیلی :  پر استفاده ترین  لید در خبرهای عمدتآ سیاسی و اقتصادی و گزارشهای خبری است . روزنامه نگار با بهره گیری از آگاهیها و رویدادهای خبری متصل به هم و از مجموع آنها میتواند به تحلیلی مبنی بر واقعیت دست یابد .و به مخاطب ارائه دهد.

5-      لید توصیفی : تصویر سازی با استفاده از واژگان وصفی به منظور القای زیباییها و تحریک احساسات .(توصیف زیبای طبیعت یک روستا)

6-      لید ضرب المثل (تمثیلی) : شروع این لیدها با ضرب المثل و بیانگر موضوع رویدا است . ضرب المثل باید با نوع رویداد هماهنگی  داشته باشد و در واقع مصداق رویداد باشد.

7-      لید فهرستی : در برخی از رویدادها نکات مهم مثل هم از نظر ارزشهای خبری مانند فراگیری وجود دارد که به صورت فهرست شده میتوان در لید قرار داد.

8-      لید قیاسی ( مقایسه ای ) : اختلاف  و یا تشابه بین دو رویداد و یا مقایسه دو وضعیت با هم

9-      لید ساده (مستقیم ) و لید عمقی : اینگونه لیدها چون لیدهای پاسخ دهنده به عناصر  خبر هستند ،ساده و مستقیم به مهمترین قسمت خبر میپردازند با این تفاوت که در لید عمقی اطلاعات بیشتری درباره رویداد ذکر میشود و طولاتی تر از لید ساده لست .

10-  لید فشرده (متراکم ) و لید چند خبری : لید فشرده  و چند خبری از جهت تراکم اخبار به هم شبیهند اما  این اختلاف که در لید فشرده تراکم اطلاعات یک رویداد با آگاهی های تقریبآ همطراز اهمیت نگارش میشود ولی لید چند خبری معمولآ برای خبرهای تلفیقی یا گزارشهای خبری نوشته میشود.

11-  لید غیر متعارف : بطور دقیق به نوع خبر ،  ذوق و خلاقیت  خبرنگار بستگیدارد .این لید  در نگارش خبرهای حوادث ،ورزشی و هنری مورد استفاد ه بیشتری دارد.

 6- تنظیم خبر به سبک هرم وارونه به چه صورت است ؟ شرح دهید؟

یکی از کاراترین روش انتقال اطلاعات است چکیده و یا مهمترین مطلب رویداد ، در انتهای خبر و کم ارزش ترین مطلب در انتها قرار میگیردو هر قسمت بسته به میزان اهمیت آنها از بالا به پایین تنظیم میشود                                                                            

                                                                

                                                                                                                 

7-تنظیم خبر به سبک تاریخی را توضیح دهید ؟

مطالب به ترتیب زمان وقوع یا به ترتیبی که اتفاق افتاده تنظیم میشود.استفاده از این سبک به نوع مطبوعات اعم از روزنامه ،مجله و نوع رویداد و شناخت از مخاطبان هر رسانه ی خبری دارد. بطور کلی نگارش خبر در سبک تاریخی با یک مقدمه کلی شروع میشود که زمینه ها و موارد کلی مطلب خبری را مطرح میسازد.

8- تنظیم خبر به سبک تاریخی همراه با لید را توضیح دهید ؟

برای نگارش مطالب خبری ترکیبی از سبک هرم وارونه و تاریخی استفاده میشود. در تهیه خبر ابتدا چکیده مهمترین مطلب بصورت «لید» در پاراگراف اول خبر قرار میگیرد ،سپس رویداد به آن صورتی که اتفاق افتاده با توجه به زمان وقوع رویداد ، مثل سبک تاریخی شره داده میشود. مخاطبانی که به اخبار و گزارشات و ماجراهای پشت پرده خبرفوق علاقه دارند ، با دنبال نمودن و دانستن وقایع شرح کامل آن خرسند میشوند. به اینگونه اخبار تفصیلی مثل مطالعه یک داستان مینگرند. این سبک میتواند در تنظیم حوادث و یا رویدادهای مشابه مورد استفاده قرارگیرد.




 

9-کاستی ها و مزایای سبک هرم وارونه را برشمرید ؟

مزایا :

- در لید چکیده مهمترین مطلب ارائه میشود.

- مخاطب زمان کمتری برای دریافت مطلب لازم دارد.

- مخاطب را خسته نمیکند.

 - ارضا نمودن حس کنجکاوی مخاطب از نظرتسریع در نیاز خبری .

- متن خبر بر پایه ارزش خبر تنظیم میشود.

- مخاطب را ترغیب به خواندن خبر مینماید.

- از لحاظ تصحیح ،تیتر نویسی و صفحه آرایی کار را ساده میکند.

کاستی ها :

- از آنجا که در  لید چکیده مطلب بیان میشود و اطلاعات مهم جدیدی به مخاطب عرضه نمیشود احتمال دارد خواننده از پیگیری و خواندن بقیه مطلب باز دارد.

- در مورد خبرهای طولانی ،آنچه در لید گفته میشود ، دوباره در متن خبر هم تکرار میشود.

- اعمال نظر خبرنگار در برجسته کردن مطالب .

- بعضی مواقع توسط سردبیر برخی از اطلاعات متن خبر، خلاصه یا حذف میشود.

10-کاستی ها و مزایای سبک تاریخی را برشمرید؟

مزایای سبک تاریخی:

1-      مطلب کاملتر بیان میشود.

2-      اعمال نظر خبرنگار در برجستهگی مطلب کمتر است.

کاستی ها ی سبک تاریخی:

1-      زمان بیشتری جهت دریافت مهمتریم مطلب لازم است.

2-      خواننده را احتمالآ خسته میکند.

3-      ترغیب خواننده به خواندن خبر با توجه به حوصله و وقت و سواد مشکل است.

4-      از لحاظ تصحیح ،تیتر نویسی و صفحه آرایی کار را مشکل میکند.

  

نمونه سوالات درس شیوه های اطلاع رسانی (فصل اول-مفهوم اطلاع رسانی )-استاد قلیزاده

نمونه سوالات درس شیوه های اطلاع رسانی (فصل اول-مفهوم اطلاع رسانی )-استاد قلیزاده

   1 -   اطلاعات را از نظر لغوی و اصطلاحی تعریف کنید؟

اطلاعات از نظر لغوی جمع اطلاع ، به معنی آگاهی یافتن ، واقف شدن بر کاری و آگاه گردیدن به کار میرود.

است.(- اصل این  کلمه ریشه لاتین  Formation،Forma(

    ولی متخصصان دیگر حوزه ها این مفهوم را در ارتباط با حوزه ی تخصصی خود تعیین کردند .مثال : اطلاعات در روانشناسی به منزله متغیری است که با برداشت حسی ، ادراک یا دیگر فرآیند های روانشناسی سرو کار دارد.

2- تعریف جانسون از اطلاعات چیست ؟

اطلاعات به معنای بینش و آگاهی است که به کسی داده میشود و نشان دهنده عمل گفتن چیزی به کسی است که احتمالآ از محتوا ی پیام غافل بوده است.

3- سه معنی مختلف واژه اطلاعات از نظر باکلند را شرح دهید ؟

الف ) اطلاعات به عنوان یک فرآیند : آنچه که یک فرد می داند هنگامی که او از آن آگاه میشود تغییر میکند.اطلاعات یعنی «عمل آگاه کردن».

ب)اطلاعات به عنوان دانش: دانش انتقال یافته درباره ی واقعیت ، موضوع یا رویدادی خاص.

ج) اطلاعات به عنوان شیء : واژاه اطلاعات برای چیزهایی از قبیل داده ها (دیتا ) ، مدارک و اسنادی استفاده میشود که به آنها به عنوان اطلاعات ارجاع داده میشود چرا که این اسناد اطلاع دهنده تلقی میشوند.

4- اطلاعات را مطابق با واژه نامه«آ،ال، آ »    تعریف کنید؟

 تمامی ایده ها ،واقعیت ها و کارهای خلاقانه ذهن که بصورت رسمی و غیر رسمی و به هر حالتی ثبت ، منتشر یا توزیع گردیده است که ممکن است بصورت مستند و غیر مستند باشد .

5- اطلاعات از دیدگاه نظری و از دیدگاه علم فناوری اطلاعات تعریف کنید؟

- از دیدگاه نظری: اطلاعات به هر نوع داده جمع آوری شده با استفاده از روشهایی مانند مطالعه ،مشاهده ، شایعه و ...

- از دیدگاه علم فناوری اطلاعات: اطلاعات داده جمع آوری شده ، ذخیره شده ، بازیابی شده ، پردازش شده و ارائه شده که اعتنبار ،کیفیت و ارزش اطلاعات مورد توجه است.

 

6- سواد اطلاعاتی چیست ؟ مصادیق آن را در چند مورد برشمارید؟

سواد اطلاعاتی قدرت دسترسی به اطلاعات با ارزش- آگاهی از چگونگی سازماندهی دانش- اطلاعات و روشهای مختلف جستجو-

توان تشخیص موثرترین اطلاعات برای حل مشکلات و تصمیم گیری ها است-

مصادیق سواد اطلاعاتی شامل: قدرت دسترسی فرد به اطلاعات ، چگونگی ساماندهی آنها –نحوه ی جستجوی بهتر و کاربردی تر

 

7-ضرورت دستیابی به اطلاعات را توضیح دهید؟

  مهمترین نیازهای انسان به عنوان یک ارگانیسم زنده و پیچیده  نیازهای اطلاعاتی  است  که  حول  دو محور اصلی ،  اطلاعات  در باره ی خود و اطلاعات درباره محیط پیرامون . انطباق انسان با محیط ضامن بقا و حیات است در مقابله تغییرات مداوم ،بدون دسترسی به اطلاعات ممکن نیست.مغز انسان برترین عضو بدن است که وظیفه تطبیق رفتاری با محیط را بعهده دارد.برمبنای اطلاعات موجود و داده های دریافتی ازمحیط پیرامون فعالیت میکند. هرچه این تغییرات سریعتر باشد نیازبه اطلاعات هم بیشترمیشود.که از دو را این نیاز برطرف میگردد یکی جستجوی اطلاعات مورد نیاز از طریق دانش اندوخته بشری و دیگری تولید اطلاعات از طریق فعالیتهای  علمی   

8-اطلاع رسانی چیست ؟

 تعریف اول: یکی از حوزههای بزرگ بشری که به اطلاعات ، اشاعه و کاربرد آن مربوط میشود

تعریف دوم : دانشی که به بررسی خصوصیات و رفتار اطلاعات ،نیروهای حاکم برجریان و شیوه ی پردازش اطلاعات برای دسترس پذیری و قابلیت استفاده بهینه اطلاعات میپردازد.  

9-اهمیت اطلاع رسانی در امور فرهنگی را تشریح کنید؟

توسعه یک کشور نه تنها صرفآ جنبه ی اقتصادی ندارد بلکه در کنار توسعه ی فرهنگی آن منطقه معنی پیدامیکند و تکمیل میشود.فرهنگ وظیفه ساختاری کردن جوامع را بر دوش دارد ،وظیفه ای که شروط اساسی توسعه یک کشور است.فرهنگ بیان کننده و تآیید کننده هویتها ،تفاوتها و در نتیجه عامل پویایی است که متناسب با شرایط جامعه ،پیشرفتها و افقهای جدید را پیش روی فرآیند توسعه قرار میدهد. وابستگی فرهنگی بیشتر از وابستگی اقتصادی ،از خود بیگانگی را به دنبال دارد .توسعه واقعی بدون توجه به بعد فرهنگی و در نتیجه بدون احترام به هویت فرهنگی ملت ها تحقق نخواهد یافت.ماننداطلاع رسانی در مورد  کمک به کودکان فقیر و گرسنه که  محدود جغرافیایی یک کشور نیست بلکه  بصورت گروههای خودجوش مردمی است این حرکت، فرهنگی و انسان دوستانه است.  

10-اطلاع رسانی در حوزه ی بهداشت فردی و جمعی را به عنوان یکی از موارد اطلاع رسانی فرهنگی توضیح دهید ؟

رعایت بهداشت فردی و جمعی مصداق توسعه فرهنگی یک کشور است .این امر با اطلاع رسانی دقیق ،کامل و به موقع رسانه های جمعی یک کشور در کنار سیاستگذاری به موقع و دقت نظر مسئولین آن جامعه محقق میشود.جامعه توسعه یافته در ابتدا باید انسانهای سالم داشته باشند. مثال: در صورت شیوع یک بیماری(وبا) ابتدا آگاهی و اطلاع رسانی اهمیت دارد تا نسبت به پیشگیری شیوع آن بیماری  اقدام نمود.بنابراین سلامت فردی و جمعی یکی از مواردی است که اطلاع رسانی در آن ضرورت دارد.