دانشگاهی

آموزشی، اجتماعی،فرهنگی،هنری،ورزشی

دانشگاهی

آموزشی، اجتماعی،فرهنگی،هنری،ورزشی

جزوه امور فرهنگی بانوان- استاد دیدبان

جزوه امور فرهنگی بانوان- استاد دیدبان

تعاریف در علوم انسانی برای موضوعات مختلف تنوع بسیار گسترده ای دارد چرا که همه ی آنها از اندیشه ی انسانها میباشد و از آن جا که همه ی انسانها دارای نگاه و تفکر مختلفی هستند لذا مجموعه ای از تعاریف را شاهد خواهیم بود که برای رسیدن به تعریف جامعی ناگزیر هستیم اندیشه های گوناگون را کنار هم قرار داده و با هم مقایسه کرده و از ترکیب آنها به تعریف کاملتر برسیم

تعریف فرهنگ :

معنای لغوی فرهنگ واژه ی فرهنگ معانی متعددی از لحاظ لغوی دارددر کتاب لغت به معنای محل آشکار شدن قنات به معنای شاخه ی درختی که در زمین خوابانیده اند و از جای دیگر بیرون می آید را نیز اشاره شده است. به معنای تدبیر و رآی هم آمده است. با اشاره به معنای لغوی فرهنگ تعاریفی بر گرفته از اندیشه ی جامعه شناسان و متخصصان در امر فرهنگ که قریب به 300الی400تعریف از فرهنگ آمده است.

 مهم ***میتوان فرهنگ را بصورت ذیل تعریف نمود : فرهنگ عبارت است از : مجموعه ای نظام مند از دستاوردهای انسان اعم از مادی ( تکنولوژی، پوشاک و ...) و غیر مادی ( ارزشها ،آداب و رسوم و ...) که از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد و انسان آن را از دوران کودکی فرا میگیرد.

 

 

 

 


مجموعه نظام مند                                                              از دوران کودکی      

 

 

دستاورد های انسان                                  فرهنگ                                       از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود

                                                                        

(مادی)مانند تکنولوژی و پوشاک                                                  ( غیر مادی ) مانند ارزشها،آداب و رسوم و ...   

 

 

 

 

تقسیم بندی فرهنگ:

اندیشمندان و متفکران در علوم نختلف به منظور سهولت بیشتر در حل مسائل و مشکلات هر حوزه ابتدایی ترین کاری که میکنند آن را تقسیم بندی و بخش بندی می کنند تا بتوانند به حل مسائل و موضوعاتی که با آن برخورد میکنند بپردازند و نسبت به آن آگاهی کامل پیدا کنند با مقدمه فوق فرهنگ را می توان به شرح ذیل تقسیم بندی نمود:

1-   فرهنگ مادی : آن بخش از فرهنگ و عناصر فرهنگی را در بر می گیرد که قابل لمس اندازهگیری و مقایسه میباشد مانند اشیای مادی ،وسایل صنعتی ، کشاورزی و .... بطور کلی هر آنچه که به کلیه دستاوردهای مادی جامعه دلالت میکنند.

2-   فرهنگ غیر مادی(معنوی) : این بخش از فرهنگ مجتمل به موضوعاتی است که بیشتر جنبه ی کیفی داشته باشد،قابل مشاهده نیستند و نمی توان آنها را مقایسه و اندازه گیری نمود . بطور کلی هر آنچه که مادی نیست جزء سرمایه ی معنوی قرار گرفته و بر آن فرهنگ معنوی یا غیر مادی جامعه می گویند . مانند ارزش ها ، آداب و رسوم ،و...  

 

ویژگیهای فرهنگ :

با برسی موضوع فرهنگ میتوان پاره ای از خصوصیات و ویژگیهایی را پیدا نمود که توجه به آن مسئله ی فرهنگ را از سایر خصوصیات رفتاری از جامعه جدا میکند. مهمترین این ویژگیها به شرح ذیل می باشد :

1-   فرهنگ آموختنی است : فرهنگ بصورت ارثی و ژنتیکی به افراد منتقل نمی شود بلکه در فرآیند اجتماعی شدن به افراد منتقل می شود.

2-   فرهنگ جنبه ی اجتماعی دارد : فرهنگ مقوله ی فردی نیست بلکه خصلت اجتماعی دارد و در همان فرآیند اجتماعی شدن بر فرد مسلط میشود.

3-   فرهنگ دائمآ در حال رشد است یا (فرهنگ رشد یابنده و پویا است): به معنی اینکه فرهنگ حالت ایستایی و سکون ندارد و در تمام نقاط دائم در حال وسعت ،تکمیل شدن و رشد است.

4-   فرهنگ تنوع پذیر است یا (فرهنگ متنوع است ) : در فرهنگ موضوعات گسترده و متنوعی طرح می شود . چرا که ؟ در تعریف فرهنگ اشاره شد فرهنگ مجموعه ای است نظام مند.

5-   در همه ی فرهنگ ها زبان بخصوصی وجود دارد: به این معنی که فرآیند انتقال فرهنگ یا زبان همان جامعه و همان طبقه منتقل می شود.

کاردکردهای فرهنگ :

با طی فرآیند انتقال فرهنگ در جامعه شاهد مجموعه ای از کارکردها و آثار فرهنگ در جامعه خواهیم شد که مهمترین آن به شرخ ذیل می باشد :

1-   فرهنگ افراد را اجتماعی میکند : بدین معنا که افراد با آموختن فرهنگ های مختلف قدم به عرصه ی گروههای متفاوت اجتماعی میگذارند و به گونه ای فرآیند اجتناعی شدن را طی می کنند.

2-   اثر گذاری فرهنگ در نوع آموزش و پرورش : بدین معنا که موزش و پرورش آموزش و پرورش افراد مختلف در اجتماعات گوناگون از فرهنگ آن جامعه سر چشمه میگیرد.

3-   فرهنگ نظارت اجتماعی را آسان میکند : بدین معنا که با شناخت فرهنگ های گوناگون در اجتماعات متفاوت میتوان به آسانی بر رفتار آنها نظارت کرد و نقاط ضعف و قوت را شناسا یی نمود.

4-   فرهنگ بین افراد در جامعه ارتباط برقرار میکند: بدین معنا که فرهنگ با ایجاد شرایطی در جریان فرآیند اجتماعی شدن ارتباطات بین افراد را آسان میکند و فرد به راحتی وارد جامعه میشود.

5-   فرهنگ بین افراد در جامعه هویت می بخشد(هویت بخشی): بدین معنا که فرهنگ در گروه های اجتماعی یک هویت مشخص میدهد تا بتوان به راحتی این گروه ها و فرهنگ متناسب با آنها را در جامعه شناسایی نمود و نسبت به رفتار آنها شناخت پیدا کرد.

6-   سازگاری با ارزشها : بدین معنا که فرد به شناخت فرهنگ های گوناگون نسبت به ارزشهای حاکم بر آن گروه آگاهی پیدا میکند و تلاش میکند به منظور قرار گرفتن در اجتماع آنان خود ، درراه ارزشها وسازگاری را پیدا کند.

 

                 

تعاریف فرهنگی

عنصر فرهنگی : کوچکترین جزء فرهنگ مانند ترکیبات جزیی لباس پوشیدن.

مدل فرهنگی : مجموعه ای از عناصر فرهنگی که در کنار هم قرار گرفته اند و یک فرهنگی را بوجود آورده اند،درمقایسه با فرهنگهای دیگر مشخصه هایی را دارا هستند که به این مشخصه های مدل فرهنگی گویند.  مانند مدل فرهنگی لباس غربی یا لباس روستایی.

فرهنگ پذیری : پذیرش برخی از عناصر فرهنگ در یک جامعه توسط جامعه ای دیگر.

اشاعه فرهنگی : فرآیندی که فرهنگ از طریق آن از یک گروه یا جامعه  به گروهی دیگر منتقل پیدا می کند.

شوک فرهنگی : سر در گمی ، تعجب و حیرت فرد در مواجهه با آداب و رسوم یا رفتارهای افراد یک جامعه ی فرهنگی غریبه یا بیگانه.

هویت فرهنگی : الگوی رفتاری منحصر به فرد یک فرهنگ که آن را فرهنگهای دیگر جذا میکند و متعلق به مردم همان جامعه است و برای فرهنگهای دیگر بیگانه است.

تغییرات فرهنگی :

گفته شد از جمع ویژگیهای فرهنگ پویایی و تغییر پذیر بودن است . بدین معنا که فرهنگ مدام در حال تغییر است لذل ما با اصطلاح جدیدی در حوزه ی فرهنگ روبرو می شویم که به آن تغییرات فرهنگی می گویند عبارتند از :

« فرآیندی که بوسیله آن اجزاء مختلف یک فرهنگ با گذشت زمان و به دلایل مختلف تغییر میپذیرد.»

عوامل  تغییرات فرهنگی

برای اینکه فرهنگ دستخوش تغییراتی شود مجموعه ای عوامل را میتوان مورد توجه قرار داد که هر کدام به تنهایی تغییرات گسترده در حوزه فرهنگ بوجود می آورند.

مهمترین این عوامل به شرح ذیل می باشد:

1-تغییرات سریع جمعیتی : در اثر حوادث طبیعی و اجتماعی.

2-تغییرات محیط جغرافیایی و مهاجرتها

3-تغییر در قدرت سیاسی و مدیریت اجرایی یک جامعه مانند حجاب (قبل و بعد از انقلاب )

4-نیازهاو ضرورتها : در گذشته حضور زنان در بازار کسب و کار و اشتغال چندان ضرورت نداشت  و مردان به تنهایی از عهده مخارج زندگی بر می آمدند . اما امروزه با توجه به احساس نیازی که هر خانواده می تواند داشته باشد تا نسبت به تآمین مخارج و معاش زندگی حرکتی انجام دهد ناگزیر زن خانواده نیز وارد بازار کسب و کار میشود. که این خود نوعی تغییرات فرهنگی را در بخشهای مختلف جامعه بوجود می آورد .

پیامد های مثبت و منفی تغییرات فرهنگی

 پیامدهای مثبت: با رویداد تغییرات فرهنگی در یک جامعه مجموعه ای از پیامد های مثبت و منفی بوجود خواهد آمد که هر کدام به تنهایی تآثیراتی گسترده در زندگی اجتماعی و روابط انسانها بوجود می آورد در ذیل به مهمترین پیامدهای مثبت تغییرا فرهنگی اشاره می کنیم :

1-   توسعه فرهنگی : با رویداد تغییر فرهنگی نوعی از گستردگی در حوزه ی فرهنگ به وجود خواهد آمد که از آن تحت عنوان توسعه فرهنگی می توان یاد نمود . به معنای آفرینندگی از طریق مشارکت های همگانی که این مهم در زمینه های گوناگون در روابط اجتماعی انسانها اتفاق می افتد.

2-   نو آوری فرهنگی : نوآوری فرهنگی یکی از محصولات توسعه فرهنگی است . پس از تغییرات فرهنگی در یک جامعه و به دنبال حضور فرد در جامعه و فرهنگ جدید به دنبال نیازی که به وجود می آید انسان به دنبال یک نو آوری جدید در فرهنگ جدید میباشد و سعی می کند فرهنگی متناسب با فرهنگ گذشته ی خود در جامعه ی جدید به وجود آورد (مثال : تغییر در نوع ضائقه جوامع و تغییرات در پوشش )

3-   تکامل فرهنگی : با توجه به تغییرات فرهنگی که به دلایل مختلف در جوامع گوناگون روی میدهد فرهنگ هایی که در نوع آوری به وجود آمده و با توسعه ی فرهنگی رو به رو شده اند به تدریج سیر تکاملی خود را طی می کنند و نسبت به گذشته کاملتر میشود.

پیامدهای منفی : در پی تغییرات فرهنگی که به دلایل مختلف در جوامع رخ میدهد پاره ای از پیامد های منفی در حوزه ی فرهنگ شاهد خواهیم بود که مهمترین آنها به شرح ذیل می باشد.

1-گسیختگی فرهنگی : با رویداد تغییر فرهنگی یک اشکال عمده در انتقال تجربه ها و فرهنگ ها از فرهنگ قدیم به فرهنگ جدید روی میدهد که به دنبال آن نوعی از دگرگونی در سنتها ، آداب و رسوم به وجود می آید که در حوزه های فرهنگ از این موضوع تحت عنوان گسیختگی فرهنگی (بهم خوردگی فرهنگی ) تعبیر می شود.

2-بی اعتمادی فرهنگی : اگر جامعه ای در طول حیات اجتماعی خود بصورت مداوم در جریان تغییرات فرهنگی قرار گیرد افراد جامعه بصورت مداوم با تغییرات گسترده در حوزه ی فرهنگ روبه رو خواهند شد که به تدریج نوعی از بی اعتمادی فرهنگی در جامعه حاکم میشود . فرد نسبت به فرهنگ گذشته ی خود و فرهنگ جدید بی اعتماد میشود.

3-از خود بیگانگی فرهنگی : بیگانه شدن افراد با خود فرهنگی که با آن رو به رو شده اند ، فرد در فرهنگ جدید به هر دلیلی نتوانسته تغییرات مثبت را به وجود آورد لذا در جامعه ی نو با احساس تنهایی و نا امنی رو به رو شده و در نتیجه نسبت به خود و فرهنگ جدید بیگانه می شود.

تحولات فرهنگی در ایران

کشور ایران در طول تاریخ پیوسته در حال تحولات گسترده بوده است .نمونه هایی از آن دوران حمله اسکندر به ایران، حمله مغول به ایران ، ورود اعراب به ایران ،انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی .حوادثی که هرکدام به نوبه ی خود در تحول فرهنگ ایرانی موثر است .این تحولات در بخشهای مختلف روی داده است.

الف ) تحول در خانواده :: در این خصوص میتوان به موارد ذیل به عنوان نمونه هایی از تحول در حوزه ی فرهنگ خانواده ها اشاره کرد.

1-   تغییر نقشهای سنتی و ثابت برای اعضای خانواده مثل اشتغال زنان در نتیجه تحول فرهنگی که در گذشته بصورت سنتی به آن توجه نمیشد.

2-   تغییر در نوع اشتغال (زنان و مردان ) ::خارج شدن خیلی از شغلهااز انحصار مردان مثل رانندگی،پزشکی و طب

3-   خارج شدن موضوع مرکزیت تصمیم گیری خانواده :: در گذشته در انحصار مردان بود.

4-   حضور زنان در عرصه های گوناگون سیاسی و اجتماعی.

ب) تحولات رسانه ای :: خانواده ی ایرانی تحت تاثیر رسانه های مدرن و شبکه های گوناگون ماهواره ای و فضای مجازی قرار گرفته اند که متاسفانه این ارتباط پاره ای از پیامدهای منفی و تحولات گسترده در فرهنگ خانواده داشته است مانند نمونه های آن به شرح ذیل :

1- تاثیر در نگاه زنان در چیدمان وسایل منزل.

2-تغییر در نوع پخت غذاهای زن ایرانی(نحوه ی طبخ غذا ).

3-تاکید برتک فرزندی به جای چند فرزندی.(امروزه خانواده های ایرانی بیشتر به سمت این موضوع پیش می رود.)

4-توجه به رابطه ی انسان با انسان و بجای آن ترویج رابطه ی انسان با اشیاء یا حیوان.

ج ) تحولات در آداب و آیین غذا خوردن خانواده ایرانی :: در گذشته ی خانواده ی ایرانی رسمی بنام سنت سفره بود،که همه باید در کنار هم پای یک سفره نشسته و غذا میل نمایند. سفره عاملی برای ایجاد همدلی ، احساسات و عواطف جامعه ی ایرانی بود.لیکن امروزه به واسطه ی تغییر و تحول در فرهنگ خانواده ها و عواملی چون رشد نصرف غذاهای آماده ، صرف غذا بصورت انفرادی ، اشتغال گسترده بانوان و نداشتن فرصت کافی جهت طبخ غذا چیزی بنام در کنار هم نشستن پای سفره کمرنگ شده است.

 

فمینیسم (feminism)

جنبشی سازمان یافته برای دست یابی به حقوق زنان آموزههای که وجه اصلی تمامی تفاسیر و گفته های ایشان بر این باور استوار است که زنان به دلیل جنسیتشان گرفتار تبعیض می باشند و بایستی به هر شکل ممکن از این وضعیت رهایی یابند.سوالاتی که در ذهن طرفداران این جنبش مطرح است به این ترتیب است.

 -- مردان چگونه مسلط شده اند؟

 

-- چرا سلطه ی مردان پذیرفته شده است ؟

-- برای رهایی از این سلطه چه باید کرد ؟

بررسی سیر تاریخی فمینیسم

توجه به مناسبات بین زن و مرد و جایگاه ایشان در جامعه موضوعی است که از بدو پیدایش انسان مطرح بوده است. در هر دوره براساس میزان تکامل اندیشه ی بشر تفاوت هایی را در این جایگاه شاهد بوده ایم .

در یونان باستان افلاطون در کتاب جمهوریت خود پاسداری از مدینه (آرمان شهر) بر عهده ی زن و مرد می داند و برابری زن و مرد پاسدار را بیان می کند.

در همان دوران ارسطو دیگر فیلسوف کلاسیک سیاسی در موضوع زن و مرد ، زن را هم رطبه ی مرد نمی داند و نسبت به برتری مردان در موضوعات مختلف اشاره می کند.البتهبرای زن هم در خانواده جایگاهی قائل است .

این اندیشه ادامه پیدا می کند تا با آغاز عصر روشنگری (اواخر قرن 19 تا اوایل قرن 20) که با نهضت های مختلفی در رابطه با ایجاد تحول در مناسبات میان زن و مرد در جامعه به وجود آمد و ادبیات فمنیستی وارد عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی گردید.در قرن فوق وجهه ی سیاسی و اجتماعی به خود میگیرد و تعدادی از اندیشمندان مطالعاتی را در این خصوص انجام میدهند و آثاری حما یتی از این جنبش می نویسند . مانند « کتاب ًانقیاد زنان ً  نوشته جان استوارت میل انگلیسی » که به عنوان مهمترین اثر فمنیستی قرن 19 می باشد.

 

 

انواع فمینیسم

در قرن نوزدهم به بعد انواعی از فمینیسم به وجود آمد که مهمترین آنها به شرح ذیل می باشد.

1-   فمینیسم لیبرالی :: به دنبال آزادی و حقوق برابر زنان می باشند.

2-   فمینیسم مارکسیستی :: به دنبال پیشبرد مبارزات طبقاتی زنان است.

3-    فمینیسم نژادی (سیاه )::به دنبال برتری جنسیتی و نزادی زنان است.

4-   فمینیسم رادیکال :: فعالیت این جنبش در دهه ی 60میلادی آغاز و اندیشه ی سرزمین و زندگی بدون مردان را مطرح نمود.

 

موضوع جرائم علیه زنان

در همه ی جوامع اشکال مختلفی از بزه کاری وجود دارد که می تواند زنان را قربانی گردانمد این خشونت علیه زنان به دو صورت عمده در یک جامعه میتواند بوجود آید:

1-تجاوز جنسی ::

پیرو نظریات جنبش های طرفدار زنان تجاوز جنسی علیه زنان تآثیر بسیار عمده ای در حضور این افراد در جامعه می گذارد . ترس از تجاوز در میان زنان اثر گذار در نوع رفتارهای اجتماعی ایشان ، نوع پوشش آنها و برنامه ریزی برای زندگی آینده است که همه ی این موارد مانع از فعالیت این قشر از جامعه میگردد و آزادی آنها را به نوعی محدود میکند . تجاوز جنسی نمایشی از خشونت و سلطه جویی است که قربانی را از ارزش و اعتبار انسانی خالی میکند این نوع خشونت علیه زنان در اکثر موارد در جوامع و کشورها یی با فرهنگهای گوناگون و متفاوت مورد تقبیح قرار گرفته است و جامعه شناسان به شدت با آن به  مبارزه پرداخته اند.

2-برخورد فیزیکی ( کتک کاری)::

از دیگر جرایمی که علیه زنان در جوامع گوناگون رخ میدهد برخورد فیزیکی با ایشان یا اصطلاح ««کتک کاری »» میباشد. خواه این عمل در خانه توسط نزدیکان یک زن ( همسر ، برادر، پدر و ...)باشد و یا خواه بیرون از خانه توسط متجاوزان به حریم زنان صورت میگیرد. در هر صورت این نوع خشونت غلیه زنان امری است شایع که خود امنیت خانوادگی و اجتماعی زنان را تا حدود بسیار زیادی به مخاطره انداخته که البته ناگفته نماند در موارد بسیار گسترده ، قانون نیز به حمایت از زنان پرداخته و قربانیان این نوع خشونت را به حق خود که همان مجازات متجاوزان است رسانیده است.

 

 

 

 موضوع اشتغال زنان

در تمامی جوامع نوعی تقسیم کار بصورت متفاوت بین زن و مرد وجود دارد یعنی کارهایی در اجتماع میباشد که این مختص به مردان بوده است و در برخی موارد اینکار توسط زنان در جامعه انجام میگیرد. آشپزی از جمله کارهایی است که به زنان اختصاص داده میشود . رانندگی و انجام کارهای سخت برعهده ی مردان است،لاکن در برخی از جوامع برخی از امور بصورت کاملآ متفاوت خود را نشان میدهد. در جامعه روستایی نگهداری از دام شاید امری باشد که زنان آن را نیز انجام میدهند و یا کاشت و برداشت محصوی نیز توسط زنان در کنار مردان انجام میشود . اموری مانند شکار و ماهیگیری کارهایی است مردانه که فقط از عهده ی این جنس از جامعه بر می آید، لیکن توجه به این نکته  ضروری است که پس از صنعتی شدن جوامع بحث اشتغال زنان به شکلی کاملآ متفاوت مطرح گردیده است. اموری که تا گذشته به مردان اختصاص می یافت توسط زنان انجام می شود ( رانندگی، حضور در صنایع) و ....و اموری که در گذشته به زنان اختصاص داشت که توسط مردان انجام میشود مانند آشپزی و پرستاری

 

 

 

بررسی پیامدهای مثبت و منفی اشتغال زنان

پیامدهای مثبت شامل :

1-   ایجاد استقلال و خودکفایی بصورت گسترده در میان این قشر از جامعه.

2-   کمک به توسعه و پیشرفت جامعه که رونق اقتصادی نیز همراه آن خواهد بود.

3-   کمک به اقتصاد خانواده و برداشتن باری از مشکلات اقتصادی یک خانواده.

4-   ایجاد دانش و تخصص در میان زنان و بالارفتن سطح آگاهی و اعتماد به نفس.

پیامدهای منفی شامل :

1-بالارفتن سطح نرخ بیکاری در جامعه بدلیل اینکه بسیاری از مشاغل توسط جمعیت زنان اشغال شده است.

2-کاهش سلامت جسمی زنان شاغل و بالارفتن فشارهای روانی ایشان .

3-عدم توجه به امور خانه و پرستاری از فرزندان که خود میتواند آسیبهای جدی را بهمراه داشته باشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.